به پذيرش، تسليم، تصديق و ايمان تعبير مىشود.
با اين بيان روشن مىشود كه روايات مزبور، تاب هر دو معنا را دارند و با توجه به هر يكى از دو معناى يادشده، تنافى و تعارض ظاهرى بدوى بين روايات، از ميان مىرود. اين حمل به صورت ديگر در شرح مرحوم سيد نعمت اللّه جزائرى هم ديده مىشود. ايشان، ابتدا از مرحوم ابنميثم بحرانى در شرح كلام اميرالمؤمنين عليه السلام «اوّل الدين معرفته» نقل مىكند كه مراد حضرتش آن است كه معرفت، اوّل واجبات ذاتى است. سپس از او نقل مىكند كه معرفت، چهار مرتبه دارد: مرتبهى اوّل ـ پايينترين درجهـ آن است كه انسان بداند كه عالم، صانعى دارد. مرتبهى دوم آن است كه تصديق وجود صانع كند. سوم، توحيد و تنزيه صانع از داشتن شريك است. چهارم، اخلاص براى صانع است. پنجم، نفى صفات اعتبارى ذهنى از او، كه نهايت معرفت است.
هر مرتبهاى از مراتب چهارگانه، مقدمهاى براى مرتبهى بعدى است. دو مرتبه اوّل فطرى همهى انسانهاست، بلكه در فطرت حيوانها هم وجود دارد. به همين جهت پيامبران دعوتى به آن دو ندارند، بلكه اگر آن دو موقوف به معرفت باشند، دور لازم آيد؛ زيرا صدق ادعاى پيامبران موقوف به وجود صانعى است كه آنان را ارسال كرده باشد. پس معرفتى كه پيامبران بدان فرا مىخوانند، مرتبه سوم و چهارم است.
محدّث جزائرى بعد از نقل اين مراتب معرفت مىنويسد:
أقول: بهذا التحقيق يندفع التعارض بين الأخبار الواردة في أنّ أوّل الواجبات هو الإقرار بالشهادتين، لأنّ اللّه تعالى أوجد في العباد معرفته، فلم يحوّجهم إلى تكلّفها و هي مركوزة في أذهان الناس. و البعض الآخر تضمّن أنّ معرفة اللّه تعالى واجبة عليهم. و حينئذ فتحمل الأخبار على المراتب المتفاوتة. ۱
مىگويم: با اين تحقيق، تعارض روايات باب معرفت مندفع مىشود. تعارض به اين صورت است كه به دلالت برخى روايات، نخستين واجبات، اقرار به