معرفت و هدايت، فعل خدا است آيات و روايات - صفحه 32

شهادتين است، زيرا معرفت خويش را در بندگان پديد مى‏آورد و آن‏ها را به زحمت تحصيل آن محتاج نكرده و معرفت در ذهن‏هاى مردم فرو رفته است. برخى ديگر از روايات دلالت دارد كه معرفت خدا بر بندگان واجب است. پس اختلاف روايات، با حمل بر مراتب مختلف حل مى‏شود.
تعارض بين روايات با حمل بر مراتب مختلف معرفت، از بين مى‏رود. ولى اين نكته جاى بحث دارد كه مراتب يادشده‏ى معرفت، نه تنها شاهد روايى ندارد، بلكه با رواياتى كه در مباحث معرفة اللّه‏ باللّه‏ ذكر گرديد، در تنافى است. ۱ زيرا معرفت خداى شاهد و حاضر كه در روايات مورد توجه قرار گرفته است، هيچ كدام از مراتب مذكور را ندارد و توحيد در روايات، با معرفت خدا تفاوت رتبه‏اى ندارد. ۲ بلكه اگر معرفت از ناحيه خدا صورت گرفته باشد و متعلَّق معرفت، خود خداى سبحان باشد، در اين صورت معرفت او عين توحيد او خواهد بود. در نتيجه كسى كه خدا را به خود او بشناسدـ كه راهى هم براى معرفت خدا جز اين نيست‏ـ او را خداى يگانه مى‏شناسد با تمام كمالاتى كه دارد. به گواهى فطرت، چنين نيست كه انسان اوّل در مرتبه ذهن خويش، صانعى كلى تصوّر كند، سپس وجود خارجى او را اثبات كند، آن‏گاه توحيد او را و در مرحله‏ى بعد، كمالاتى براى او اثبات نمايد و تمام اين مراحل در مرتبه ذهن صورت گيرد. بنابراين حلّ تعارض به اين نحو، شاهد جمعى در خود روايات ندارد.
مرحوم آيت‏اللّه‏ ميرزا مهدى اصفهانى در حل تعارض ظاهرى بين اين روايات مى‏نويسد:
و قوله صلوات اللّه‏ عليه: «أول الدين معرفته» ليس معناه تحصيل معرفته، بل مراده أنّ من لم يتنبّه بالمعروف الفطرى، لم يدخل بعد فيالدّين و الإسلام. ۳
معناى سخن امام عليه ‏السلام كه مى‏فرمايد: «سرلوحه دين معرفت خداست» اين نيست كه تحصيل معرفت بر بندگان لازم است، بلكه مراد امام عليه ‏السلام آن است كه كسى

1.بنگريد: سلسله مقالات «مرورى بر احاديث معرفت خدا» در فصل‏نامه‏ى سفينه، شماره ۷ تا ۱۰.

2.ر.ك: بحارالأنوار ۴ / ۲۵۳.

3.تقريرات، مناصب النبى / ۲۴.

صفحه از 43