متنبّه به معروف فطرى نشده، هرگز در دين و اسلام وارد نشده است.
پيشتر گفتيم كه اين روايات، تاب هر دو صورت را دارند. اينك مىبينيم كه مرحوم ميرزاى اصفهانى، مقصود امام عليه السلام را معناى اوّل دانسته، يعنى اين كه معرفت، فعل خداست.
5ـ2. سرلوحه عبادت، معرفت خداست
امام رضا عليه السلام مىفرمايد:
«أَوَّلُ عِبادَةِ اللّهِ الْمَعرِفَةُ.»۱«سرلوحه عبادت خدا معرفت اوست.»
نظير اين حديث در وصيّت پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله وسلم به ابوذر آمده است:
«يَا أَبَاذَرٍّ! اعْبُدِ اللَّهَ كَأَنَّك تَرَاهُ. فَإِنْ كُنْتَ لا تَرَاهُ فَإِنَّهُ عزوجل يَرَاكَ. وَ اعْلَمْ أَنَّ أَوَّلَ عِبَادَته الْمَعْرِفَةُ بِهِ، بِأَنَّهُ الأوَّلُ قَبْلَ كُلِّ شَيْءٍ فَلاً شَيْءَ قَبْلَهُ وَ الْفَرْدُ فَلاً ثَانِيَ معه....»۲«اى اباذر! خدا را چنان عبادت كن كه گويا او را مىبينى. و اگر تو او را نبينى، او تو را مىبيند. بدان كه نخستين رتبهى عبادت او معرفت اوست به اينكه اوّل است كه چيزى قبل از او نيست و يگانه است كه دومى ندارد.»
معرفتى كه سرلوحه عبادت مىشود، مانند روايات گروه اوّل، با هر دو معناى معرفت سازگارى دارد. زيرا كسى كه مىخواهد خدا را عبادت كند، بايد معرفت او را داشته باشد، حال اين معرفت فعل خود او باشد يا فعل خداى سبحان. امّا اگر معرفت داخل در عبادت باشدـ كه ظهور تعبير «أوّل عبادة اللّه» اين است كه قدم اوّل عبادت، خود جزئى از عبادت استـ در اينصورت، معرفت، فعل بنده خواهد بود نه فعل خدا. با توجه به اين نكته بايد گفت: مراد از معرفت همان تصديق و اقرار و اذعان وايمان است كه فعل انسان است، نه اصل معرفت كه فعل خداوند سبحان است.
5ـ 3. امر خداوند سبحان به علم و معرفت
خداى تعالى مىفرمايد:
1.توحيد صدوق / ۳۴؛ عيون اخبار الرّضا عليه السلام ۱ / ۱۵۰.
2.امالى طوسى/ ۷۷۴ مجلس ۱۹.