الدليل هو ما النظر الصحيح فيه يفضي إلى العلم.
نظر، ترتيب صحيح علوم يا ظنون است براى رسيدن به علم يا ظنّ؛ و دليل، چيزى است که نظر صحيح در آن به علم مىانجامد.
سپس ايشان دو دليل براى وجوب نظر ذکر مىکند و در دليل دوم مىگويد:
أنّ معرفة اللّه واجبة و لايمکن تحصيلها إلّا بالنظر؛ و کلّ ما لايتمّ الواجب إلّا به، فهو واجب.
معرفت خدا واجب است، که جز با نظر به دست نمىآيد؛ و مقدّمهى واجب هم واجب است.
آنگاه دليل بر وجوب معرفت را دفع ضررى شمرده است که از تهديدات الاهى سرچشمه مىگيرد. همچنين طريق معرفت خداوند سبحان را منحصر در نظر مىداند:
و أمّا أ نّه لايمکن تحصيلها إلّا بالنظر؛ فلأنّ المعارف: إمّا ضروريّة، و هو ما لايمکن العاقل دفعه عن نفسه و يکون من فعل اللّه في المکلّف؛ و إمّا کسبيّة، و هو ما لايحصل إلّا بالنظر؛ و المعارف الإلهيّة ليست من قبيل الأوّل، لأنّا نراجع أنفسنا فلانرى العلم يحصل بها على ذلک الوجه، فتعيّن أن يکون کسبيّة. ۱
اين معرفت جز به نظر حاصل نمىشود؛ بدان دليل که معارف يا ضرورى است يا کسبى. معارف ضرورى چنان است که عاقل نمىتواند آنها را از خود دفع کند و خداوند آنها را به فعل خود در مکلّف پديد مىآورد. امّا معارف کسبى جز با نظر حاصل نمىشوند. معارف الاهى از قسم اوّل نيست؛ زيرا ما وقتى به خودمان رجوع مىکنيم، معارف الاهى را ضرورى نمىبينيم. پس معلوم مىشود که کسبى است.
9. ميثم بن على بن ميثم بحرانى (636- 699)
ابنميثم، نظر را به اين صورت تعريف مىکند:
النظر عبارة عن انتقال الذهن من المطلوب إلى مبادئه الّتي يحصل منها طالباً
1.المسلک فى اصول الدين / ۹۷ ـ ۹۸.