اوّل اينکه معرفت خدا از باب شکر منعم واجب است. امّا وجوب شکر بدان جهت است که نعمتهاى بىحساب به بنده داده شده است. از اين رو، هم وجوب شکر صاحب نعمت، و هم لزوم معرفت براى شکر صاحب نعمت، ضرورى و بديهى است...
دوم اين که معرفت خداى تعالى جز از طريق نظر حاصل نمىشود. اين مقدّمه هم روشن است و نيازى به استدلال ندارد. زيرا قطعاً معرفت ضرورى نيست، بلکه نظرى است و در نظريّات راهى جز نظر وجود ندارد. زيرا همهى عقلا در دورهها و مکانها در رسيدن به مقاصد مجهول، به نظر تمسّک مىکنند؛ و اگر طريق ديگرى وجود داشت، حتماً به آن رو مىآوردند.
علّامه در معناى نظر مىگويد:
إنّ النظر ترتيب أمور ذهنيّة ليتأدّى بها إلى أمر آخر. ۱
نظر، عبارت است از ترتيب يک عدّه امور ذهنى، براى رسيدن به امر ديگر.
2. شيخ مفيد (م 413)
شيخ مفيد مىنويسد:
إنّ المعرفة باللّه تعالى اکتساب، و کذلک المعرفة بأنبيائه عليهم السلام و کلّ غائب؛ و أ نّه لايجوز الاضطرار إلى معرفة شيء ممّا ذکرناه. ۲
شناخت خدا اکتسابى است. امر در معرفت پيامبران و هر امر غايب ديگرى نيز چنين است؛ و اضطرار به شناخت هيچ يک از آنچه ذکر شد، امکان ندارد.
مرحوم شيخ مفيد، دليل عدم امکان ضرورى بودن معرفت خدا و پيامبران و امور غايبِ ديگر را نياورده است. به نظر مىرسد دليل اين امر، همان اتّفاق عقلا باشد که مرحوم علّامه در شرح عبارت مرحوم ابواسحاق ابراهيم نوبختى تذکّر داده است.
3. سيّد مرتضى (م 436)
سيّد مرتضى در اين به اره مىنويسد:
إنّ النبيّ صلى الله عليه و آله وسلمأو الإمام لايجوز أن يخلق عارفاً باللّه تعالى و أحواله و
1.انوار الملکوت / ۲ و ۴.
2.اوائل المقالات / ۶۱ (مصنّفات شيخ مفيد، جلد ۴).