آمد، آخرين گوينده شناخته نشد، که اميد است اين کاستىها در آينده جبران شود.
حجّتالاسلام محمّدتقى فلسفى
... ولىّ اللّه پرچم اسلام را به اهتزاز مىآورد و کلمهى مقدّس حق را در جهان فرمانروا مىنمايد. چندى قبل چند شعرى تقديم امام عصر عليه السلام کرده بودم که در اينجا به يادگار مىخوانم. اميد است مقبول پيشگاه مقدّس آن جناب گردد.
ماه شعبان به جهان محشر موعود نمودتا ز خود حجّت ثانى عشر آورده برون
کوثر و جنّت و تسنيم و درخت طوبىز لب و روى و قد اين پسر آورده برون
جاء ربّک که بُدى وعدهى روز عرفاتبين خدا را ز جبين بشر آورده برون
نقش جاء الحق، بر شهپر بازوش نوشتيعنى از حق به جهان بال و پر آورده برون
اى شه کون و مکان، آتش هجران رختقلب، خون کرد و ز راه بصر آورده برون
کى ز جبريل رسد مژده بَرِ منتظرانکايزد از پرده شه منتظر آورده برون
فلسفى معذرت از هديهى خود مىطلبدطبعش از مکتب عشقى هنر آورده برون
و السّلام عليک يا ولى اللّه و رحمهاللّه و برکاته
حجّتالاسلام عبّاسعلى محقّق خراسانى
بسم اللّه الرّحمان الرّحيم.
و نُريد أن نمنّ على الَّذينَ استضعفوا في الأرض و نجعلهم أئمّة و نجعلهم الوارثين.
البتّه تنزيل اين آيهى کريمه از لحاظ آقايان محترم وعّاظ، مکرّر گذشته است که موضوع موسىبن عمران است و بشارت يوسف به آمدن موسىبن عمران و نجات بنىاسرائيل از دست قبطىها و فرعونىهاست؛ ولکن آيهاى ظاهرا در قرآن مجيد تناسبش از اين آيهى کريمه نسبت به حضرت بقيهاللّه فى الأرضين امام عصر [بيشتر] نيست؛ و لذا در شب نيمهى شعبان، اوّل اذان صبح و فجر صادق که دو فجر حقيقتا با هم طلوع کرده است: فجر اوّل، فجر ولىّ عصر و وجود او از رحم طاهرهى نرجس خاتون مقارن با فجر ظاهر طلوع کرده. حضرت عسکرى که آن پسر را به حضورش خواست، فرمود: بخوان. اوّلين کلمهاى که بعد از استعاذه فرمود همين آيهى کريمه را خواند: أعوذ باللّه من الشّيطان الرّجيم، و نريد أن نمنّ على الّذين