معرفة اللّه‏، فطرى است آيات و روايات - صفحه 17

است:
1. به شمشيرى كه تازه از دست آهنگر بيرون آمده و تا به حال از آن استفاده نشده است (سيف فطار).
2. خميرى كه تازه درست شده و به اصطلاح اهل فن، به عمل نيامده است (فطير).
3. نظر و رأيى كه بدون فكر و تأمّل داده مى‏شود (فطير).
4. خلقت به معناى پديد آوردن (فطرت).
5. گياهى (قارچ) كه زمين را مى‏شكافد و بيرون مى آيد (فُطر).
6. دندانى كه از لاى لثه ظاهر و هويدا مى‏شود (فُطر).
7. دانه‏هاى انگور كه از درخت انگور ظاهر مى‏شود (فُطْر).
8. كسى كه چاهى را در زمينى مى‏كند و آن را پديد مى آورد: (أنا أفطرتها، يعنى من آن را از اوّل پديد آورده‏ام.)
با توجّه به موارد استعمال واژه‏ى «فَطْر» و مشتقّات آن در محاورات عرفى عرب‏ـ كه لغت‏شناسان بيان كرده‏اندـ و نيز با توجّه به ريشه‏يابى واژه در دو كتاب معجم مقاييس‏اللّغه و لسان العرب، مى‏توان نتيجه گرفت كه «فطر» شروع كردن و پديد آوردن شى‏ء را گويند. آشكار كردن يا هويدا شدن، گشودن و شكافتن نيز، با معناى ياد شده در تلازم‏اند.

2. معرفت فطرى خدا در قرآن

2ـ 1) آيه‏ى فطرت

فَأَقِـمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِـيفاً فِطْرَةَ اللّهِ الَّتِي فَطَرَ النّاسَ عَلَيْها لا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللّهِ ذ لِكَ الدِّينُ القَـيِّمُ وَلـكِنَّ أَكْثَرَ النّاسِ لا يَعْلَمُونَ. بدون هيچ‏گونه انحرافى، روى به سوى دين كن؛ فطرت خدا كه مردم را بر آن سرشته است، در خلقت خدا هيچ تغييرى راه ندارد. اين است دين استوار؛ ولى بيشتر مردم نمى‏دانند.

صفحه از 39