براى خداى سبحان، شريك قائل شود، در قبال خدا براى غير خدا شأنى قائل شده و او را در كنار خدا و در عرض او قرار داده است. چنين كسى خود را از زمرهى بندگان خالص خداوند سبحان بيرون آورده و رنگ و علامت بندگى خداى سبحان را از خود دور ساخته است. بهترين رنگ و علامت براى هر بنده و انسانى علامت صاحب و مالك و مولاى اوست كه در همه حال، نشانى او را به همراه داشته باشد.
2ـ 2ـ 2) مضمون آيهى شريفه به آيهى «فِطْرَةَ اللّهِ الَّتِي فَطَرَ النّاسَ عَلَيْها» نزديك است. هر دو آيه، اين حقيقت واحد را بيان مىكنند كه همهى انسانها بندگان خداى سبحاناند، هر انسانى علامت و نشانهى خدا را به همراه خود دارد و اين نشانه و علامت با خلقت آنها تحقّق يافته است. نشانهى خدا با خلق خدا به صورت تكوينى در خلق وجود دارد، ولى اين نشانهى تكوينى وقتى نشان و علامت است كه معرفتى به صاحب نشان حاصل شده باشد.
2ـ 2ـ 3) روايات، «صبغة» را در اين آيهى شريفهـ مانند آيهى فطرتـ به اسلام و معرفت ولايت اميرالمؤمنين عليه السلام به هنگام ميثاق معنا كردهاند.
امام صادق عليه السلام معناى آيهى «صبغة اللّه» را «اسلام» مىداند. ۱
در حديثى ديگر، امام صادق عليه السلام رنگآميزى خدا را همان ولايت اميرالمؤمنين به هنگام ميثاق، برشمرده است. ۲
معرفت ولايت اميرالمؤمنين عليه السلام بدون معرفت خداوند سبحان ممكن نيست. پس به ملازمه، از رنگآميزى خداوند سبحان، مىتوان معرفت خداى تعالى را استفاده كرد.
2ـ 3) آيهى «أفي اللّه شكّ...»
أَلَمْ يَأْتِكُمْ نَبَأُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ قَوْمِ نُوحٍ وَعادٍ وَثَمُودَ وَالَّذِينَ مِنْ بَعْدِهِمْ لا يَعْلَمُهُمْ إِلّا اللّهُ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالبَـيِّناتِ فَرَدُّوا أَيْدِيَهُمْ فِي أَفْواهِـهِمْ
1.بحارالانوار ۳ / ۲۸۰؛ نيز ر. ك: كافى ۲ / ۱۴؛ تفسير عيّاشى ۱ / ۶۲.
2.تفسير عيّاشى ۱ / ۶۲.