آنها عطا فرموده است، اختلاف در باب ايمان و كفر و شرك در ميان امّت پديد مىآيد. يعنى در اثر دعوت پيامبران و تعاليم آنان، انسانها از وحدتِ غفلت و فراموشى نسبت به خداوند سبحان بيرون مىآيند و اختلاف در قبول و انكار پديد مىآيد. البتّه اين بيرون آمدن از غفلت و فراموشى و يا يادآورى معرفت خداوند سبحانـ كه همهى انسانها بر آن مفطور شدهاندـ نيز فعل خداست. امّا فعل مزبور در زمينهى دعوت ياد شده تحقّق مىيابد، نه اينكه دعوت و تعليم در حقيقت خود، اين معرفت را داشته باشد.
2ـ 7) آيهى «فذكّر إنّما أنت مذكّر»
أَفَلا يَنْظُرُونَ إِلَى الإِبِلِ كَيْفَ خُلِقَتْ وَ إِلَى السَّماءِ كَيْفَ رُفِعَتْ وَ إِلَى الجِبالِ كَيْفَ نُصِـبَتْ وَ إِلَى الأَرْضِ كَيْفَ سُطِحَتْ؟ فَذَكِّرْ إِنَّما أَنْتَ مُذَكِّرٌ لَسْتَ عَلَيْهِمْ بِمُسَيْطِرٍ.۱
آيا به شتر نگاه نمىكنند كه چگونه آفريده شده است و به آسمان كه چگونه بلند گرديده و به كوهها كه چگونه ميخكوب شده و به زمين كه چگونه گسترده شده است؟ پس تذكّر بده، كه همانا تو يادآورى كنندهاى و بر آنان مسلّط نيستى.
هُوَ الَّذِي يُرِيكُمْ آياتِهِ وَ يُنَزِّلُ لَكُمْ مِنَ السَّماءِ رِزْقا وَ ما يَتَذَكَّرُ إِلّا مَنْ يُنِـيبُ.۲
اوست كه آيات خويش را نشانتان مىدهد و براى شما از آسمان روزى فرو مىفرستد. و تذكّر نمىگيرد، جز كسى كه به سوى خدا باز گردد.
نكات
2ـ 7ـ 1) ذكر در لغت، خلاف نسيان را گويند. نسيان، فراموشى بعد از ذكر است و تذكّر، ذكر بعد از فراموشى است. در لسان العرب مىگويد:
الذكر: الحفظ للشيء...و الذّكر و الذّكرى بالكسر نقيض النسيان... و