قريب منه ما فى مرآة العقول.
اقول : هذا كلام تامّ متين جدّا. و يدلّ على احاطة المجلسى قدّس سرّه باصطلاحات الفلاسفة و مواقعها، و ان رماه بعض من لم يراع الانصاف بغير ذلك، و ربما لقبوه بالمحدّث تنقيصا لشأنه و غمطا لحقّه، و ان كان ذلك اللقب مفخرا له؛ كما ان قوما ارادوا تنقيص اميرالمؤمنين عليه السلام بتكنيته ابا تراب، و ان كانت تلك الكنية مفخرا له، و قد كان كنّاه بها رسولاللّه صلى الله عليه و آله وسلم.
خلاصه سخن اين است كه ما دو دسته مفاهيم داريم: يك دسته مفاهيم كه ماهيات اشياء و حقائق آنها را بيان مىكند و ملاك دستهبندى كردن موجودات و شناخت آنها است و در جواب «چيست آن؟» (ما هو ؟) واقع مىشود.
و يك دسته ديگر مفاهيمى است كه حقيقت اشياء را بيان نمىكند، بلكه حكمى از احكام آنها را مىفهماند و هرگز در جواب «چيست آن»؟ واقع نمىشود. مثلاً اگر كسى چيز خاصّى را پنهان كند و در مقام مسابقه پرسش كند كه آن چيست؟ نمىتوان پاسخ داد كه شىء است يا موجود است يا واحد است، زيرا كه اين مفاهيم، حقيقت آن را بيان نمىكند.
آنچه ملاك مشابهت و مماثلت است، مفاهيم دسته اول است نه مفاهيم دسته دوم. و با بيانى كه در محلّ خود ذكر مىشود، اين مفاهيم (دسته دوم) انتزاعى و اعتبارى مىباشند و مصاديق آنها مصاديق بالعرض هستند.
نكتهاى ديگر
در پايان اين بحث يادآور مىشويم كه مرحوم ميرزا مهدى اصفهانى قدّس سرّه و تلامذهاش در اين بحث، متأثّر از سخنان قاضى سعيد بودهاند. اينان اگرچه تصريح به نام وى نكردهاند، ولى سخنانشان كمال مشابهت به سخنان وى دارد. و ما برخى از جملات ايشان را از كتاب ترجمه توحيد الامامية مىآوريم.
در ابواب الهدى (تأليف مرحوم آقا ميرزا مهدى اصفهانى قدّس سرّه) ص 39 مىخوانيم: