گزارشى از جلسات نقد و بررسى كتاب « مكتب در فرآيند تكامل » - صفحه 179

نويسنده چگونه بر مبناى اين حديث نتيجه گرفته كه عبداللّه‏بن ابى‏يعفور به علم غيب امام، قائل نبوده است. ضمن آنكه معلّى‏بن خنيس هم اگرچه از خادمين امام صادق عليه ‏السلام بوده، امّا از لحاظ علمى، در جايگاه بالايى قرار داشته است. علاقه‏مندان مى‏توانند به شرح حال وى در كتب رجالى مراجعه كنند.
همان‏گونه كه گفته شد، اختلاف بين اين دو صحابى، بر سر تسرّى مقام نبوّت به ائمّه بوده و اين مسئله بارها توسّط اصحاب، از ائمّه سوال مى‏شده است؛ چنان‏كه در بسيارى جوامع روايى شيعه، بابى تحت عنوان فرق بين نبى و محدّث وجود دارد كه در آن، در جواب سؤال اصحاب مبنى بر فرق بين امامان و انبياء، از ائمّه به عنوان محدّث، يعنى كسانى كه صداى فرشتگان را مى‏شنوند، امّا بر آنان به‏صورت خاص، چنان‏كه بر نبى وحى مى‏شود، وحى نازل نمى‏شود، تعبير شده است. در اينجا هم مسئله مورد بحث همين مطلب بوده است و نه منصوص بودن يا علم غيب آنها. بنابراين بايد گفت كه نتيجه‏گيرى نويسنده مبنى بر اينكه بسيارى از اصحاب امام باقر و صادق عليهماالسلام به علم غيب قائل نبوده‏اند و اين اعتقاد، اعتقادى رايج بوده، ادّعايى است كه دقيق نيست. شايد منشأ اين مدّعا كتاب تنقيح‏المقال مرحوم مامقانى و كتاب حقائق‏الايمان باشد كه در اين دو كتاب نيز سند و مدرك مشخّصى براى اين مدّعا نيامده است. ضمن اين‏كه در سالهاى اخير بنا بر تحقيقى كه انجام شده، مشخّص شده كه كتاب حقائق‏الايمان نوشته شهيد ثانى نيست؛ بلكه توسّط يكى از معاصرين وى نوشته شده است. بنابراين، تعبير نويسنده درباره اينكه «بسيارى» از شيعيان چنين انديشه‏اى داشتند، تعبير غلطى است و به هيچ وجه، نمى‏توان آن‏را به كلّ شيعيان تعميم داد.
بحث بعدى اينكه، بنابر آنچه نويسنده در صفحه 33 به بعد كتاب مى‏آورد، شيعيان در هر دوره، اميد داشتند كه امام هر دوره به عنوان قائم، در برابر خلفاى جور قيام كند و حكومت قسط و عدل را پى‏ريزى نمايد. در زمان امام باقر عليه ‏السلام

صفحه از 170