گزارشى از جلسات نقد و بررسى كتاب « مكتب در فرآيند تكامل » - صفحه 173

رسيدن به قدرت نبوده است.نويسنده براى اثبات ادّعاى خويش درباره اينكه شيعه در ابتدا يك مكتب عقيدتى سازمان يافته نبوده و در اوايل قرن دوم، همزمان با ساير مكاتب فقهى به‏تدريج، به صورت يك مكتب حقوقى متمايز درآمده، در پاورقى صفحه 31 به دو حديث از امام صادق عليه ‏السلام با مضمون مشابه، از كتاب رجال كشّى و تفسير عيّاشى اشاره مى‏كند:
«كانت الشيعة قبل أن يكون أبوجعفر و هم لايعرفون مناسك حجّهم و لا حلالهم و لا حرامهم؛ حتّى كان أبوجعفر، فحجّ لهم و بيّن مناسك حجّهم و حلالهم حتّى استغنوا عن الناس و صار الناس يتعلّمون منهم بعد ما كانوا يتعلمون عن الناس.»
مضمون هر دو حديث (حديث كشّى عيناً در كافى ج 2 ص 19 آمده است) اين است كه شيعيان تا قبل از امام باقر عليه ‏السلام احكام فقهى خود را نمى‏دانستند و ناگزير به مذهب رسمى (الناس) روى مى آوردند (زيرا عمل به احكام تكليفى واجب است)؛ امّا پس از آنكه امام باقر عليه ‏السلام مناسك صحيح حج و حلال و حرام را براى آنها بيان فرمود، ايشان از ساير مردم بى‏نياز شدند و پس از آن، مردم (پيروان مذهب رسمى) بودند كه احكام صحيح را از شيعيان فرا مى‏گرفتند. به اين ترتيب، نويسنده نتيجه‏گيرى كرده كه مكتب تشيّع از زمان امام باقر عليه ‏السلام به عنوان يك مكتب حقوقى و فقهى ممتاز از ساير مسلمانان درآمد.
مى‏گوييم: در تحليل تاريخ بايد شرايط آن دوران را در نظر گرفت و سپس بر پايه مجموعه داده‏ها و شواهد متقن، نظريّه قابل دفاعى ارائه كرد. در همين حديث مورد استشهاد مؤلّف، امام صادق عليه ‏السلام بر اهمّيّت معرفت امام براى رسيدن به معرفت دينى تأكيد كنند و به سير تاريخى امّت اسلامى بعد از رحلت رسول صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله تا زمان امام باقر عليه ‏السلام اشاره مى‏كنند. تاريخ طبرى گزارش مى‏دهد كه از زمان خلافت معاويه،

صفحه از 170