شكست قيام مختار و سلطه مجدّد امويان، با نگارش اين رساله كوتاه، پيوستگى خود را به جريان حاكم اعلام كرد و از شيعه (بنابر برخى نسخهها: سبئيّه) تبرّى جست و تقدّم دو خليفه نخست را بر امام على عليه السلام به مثابه يك عقيده پذيرفت و آن را «ارجاء» ناميد. لغت ارجاء به معناى «تأخير انداختن» است. رساله ارجاء درباره اين موضوع است كه خداوند خلافت اميرالمؤمنين عليه السلام را با وجود افضليّت آن حضرت، به تأخير انداخت و خلافت وى را پس از خلافت ابوبكر، عمر و عثمان قرار داد. هدف اين رساله، در واقع، ردّ اعتقاد شيعه به نص و منصوص بودن ائمّه است. از اين رو، پيروان اين ديدگاه در لسان روايات ائمّه، به مرجئه معروف شدند؛ يعنى كسانى كه قائل به عقب افتادن و تأخير در خلافت امير مؤمنان عليه السلام بودند. مرجئه در آن هنگام، به معناى جريانى در مقابل شيعه بوده است. بنابراين، اين گروه با گروه ديگرى كه بعدها به مرجئه معروف شدند، متفاوتاند. در كتاب «الزينة» اثر ابوحاتم رازى، همين معنا شرح داده شده است: «والمرجئة هو لقب قد لزم كلّ من فضّل أبابكر و عمر على عليّبن أبيطالب كما أنّ التشيّع هو لقب قد لزم كلّ من فضّل عليّا على أبيبكر و عمر.»
در كتاب كافى نيز از امام صادق عليه السلام نقل شده است كه به جوانان خود اعتقادات دينى را آموزش دهيد تا مرجئه آنها را منحرف نكنند؛ كه منظور از مرجئه همين گروه است. حال بايد از نويسنده سؤال كرد كه آيا براى معرّفى شيعه در قرن اوّل، منبعى بهتر از نامه خليفه اموى و نامه يكى از مخالفان عقيدتى شيعه، يعنى حسنبن محمّد حنفيّه، در اختيار ايشان نبوده است؟ خليفه اموى در نامه خود به والى مدينه، مىنويسد كه اهل كوفه به عنوان تبرّى و فاصله گرفتن از يك گروه سياسى، به اهل بيت محبّت دارند و آنها را در جايگاه غير واقعى خود نشانده و موجب تفريق جماعت مسلمين شدهاند. آيا تمام معرّفى شيعه در قرن اوّل هجرى همين است؟ آيا گفتهها، روايات و خطابات ائمّه عليهم السلام و احتجاجات شيعيانشان، معرّف شيعه در