گزارشى از جلسات نقد و بررسى كتاب « مكتب در فرآيند تكامل » - صفحه 177

اسامى اوّلين گروههاى شيعه ـ كه در زمان امام باقر عليه ‏السلام به‏تدريج، توانستند به امام بپيوندند ـ در كتابهاى رجال هست كه يكى از معروف‏ترين آنها خانواده آل‏اعين است كه بزرگ آنها زراره است. رساله‏اى است در معرّفى خاندان زراره كه توسّط يكى از نوادگان او در قرن سوم، به نام ابوغالب زرارى، نوشته شده است. اين فرد خود از مشايخ كلينى بوده است. او در ابتداى اين رساله، چنين مى‏نويسد: «إنّا أهل بيت أكرمنا اللّه‏ جلّ و عزّ بمنّه علينا بدينه و اختصّنا بصحبة أوليائه و حججه على خلقه.» سپس يك‏يك اعضاى اين خانواده را كه در خدمت ائمّه بوده‏اند، ذكر مى‏كند. مى‏بينيم كه او در اينجا تعبير محبّت را نمى‏آورد؛ بلكه از ائمّه به عنوان حجّتهاى خدا بر خلقش نام مى‏برد.
ضمن اينكه اگر شيعيان صرفاً به خاطر اينكه ائمّه از خاندان پيامبر بوده‏اند و علم آنها از پيامبر اخذ شده است، گرد آنان جمع شده‏اند، چرا براى كسب علم، به دنبال فرزندان امام حسن عليه ‏السلام نرفتند؟ به هر حال، آنها هم از خاندان پيامبر بوده‏اند و حتّى كسى مثل عبداللّه‏ محض در تبارش غير هاشمى وجود نداشته است. بنابراين، حتماً نصّى وجود داشته است كه شيعيان به دنبال گروه خاصّى از فرزندان پيامبر رفته‏اند.
نويسنده در فصل دوم كتاب، صفحه 75، با استناد به يك روايت، همين ادّعا را تكرار مى‏كند كه ما آن را عيناً در اينجا نقل مى‏كنيم. ايشان در متن، اشاره مى‏كند كه گروهى از اصحاب ائمّه ضمن آنكه ايشان را جانشينان بر حقّ پيامبر و مفترض‏الطاعه مى‏دانستند، قائل بودند كه آنها صرفاً علماء ابرار مى‏باشند و با هرگونه نسبت دادن جنبه فوق بشرى به آنها مثل علم غيب، مخالفت مى‏كردند. در پاسخ مى‏گوييم: اوّلاً اگر كتب رجال را بررسى كنيم، اين تعبير را كه بسيارى از اصحاب اين‏گونه مى‏انديشيده‏اند، غلط مى‏يابيم. رجال كشّى معمولاً همه آنچه را درباره اصحاب ائمّه نقل شده، گردآورى كرده و درباره آن، داورى هم نكرده است.
ثانياً ايشان به عنوان شاهد بر اين ادعا از عبداللّه‏بن ابى‏يعفور به عنوان مهم‏ترين و

صفحه از 170