روايات خلقت ارواح پيش از ابدان، در دفعى بودن خلقت ارواح ظهور دارد. همه قبول دارند كه ارواح به تدريج خلق نشده، بلكه خداوند همه ارواح را يكباره پديد آورده است. ۱ به همين جهت، مرحوم سيّد نعمتاللّه جزايرى در مورد خلقت ابدان ناچار دست به تأويل زده و مراد از ابدان را در روايات ياد شده، بدن حضرت آدم عليه السلام بداند. امّا با توجّه به روايات عالم ذرّ، روشن مىشود كه ابدان ذرّى همه انسانها در آن عالم خلق شده و روح هر كدام به بدن ذرّى خود تعلق گرفته است. لذا با توجّه به روايات عالم ذرّ اين مشكل از بين مىرود و نيازى به تأويل سيدّ جزايرى باقى نمىماند.
3ـ2) حكمت حبس ارواح در ابدان
از نظر روايات اهل بيت عليهم السلام روح هر انسانى پيش از بدن او به دو هزار سال، خلق شده است و خداى تعالى روحها را بعد از دو هزار سال در بدنها محبوس كرد؛ در حالى كه روحها درآن حدّت به صورت مستقلّ و آزاد زندگى مىكردند؛ بدون آنكه محدوديّت و قيدى به مكانى خاص داشته باشند. محلّ زندگى آنها هوا بود؛ يعنى به معناى واقعى كلمه مجرّد نبودند. علّت حبس ارواح در ابدان بعداز دو هزار سال آزادى، آن بود كه مبادا آزادى و رهايى آنان موجب غرور و تكبّر گردد و عبوديّت و بندگى را از آنان سلب كند. امام صادق عليه السلام مىفرمايد:
إنّ اللّه تبارك و تعالى علم أنّ الأرواح في شرفها و علوّها، متى ما تركت على حالها نزعت أكثرها إلى دعوى الربوبيّة دونه عزّوجلّ. فجعلها بقدرته في الأبدان التي قدّر لها في ابتداء التقدير، نظراً لها و رحمة بها... (5: ص 15)
خداى تعالى دانست كه ارواح با شرافت و مقام بلندى كه دارند، اگر به حال خويش رها شوند، اكثرشان در قبال خدا ادعاى ربوبيّت مىكنند. به همين دليل،
1.بايد توجّه داشت بيشتر كسانى كه روح را مجرّد مىدانند و خلقت روح قبل از بدن را نيز قبول دارند، روح را يك فرد خاص و معيّن نمىدانند، بلكه مرادشان روح نوعى است.