انسان در عالم ذرّ حقيقت و جايگاه قرآنى آن - صفحه 118

آنها را ـ به قدرت خويش ـ در بدنهايى قرار داد كه از ابتداى تقدير برايشان مقدّر كرده بود و اين كار به خاطر لطف و رحمت خدا بر آنان بود.
اين حديث شريف مى‏رساند:
1. بدنها، پيش از اينكه ارواح در آنها قرار گيرند، در ابتداى تقدير، مقدّر شده بودند. ممكن است مراد از ابتداى تقدير، بعد از مراحلى از تقديرات اجمالى و نخستين تقدير تفصيلى باشد كه بر روى مادّه اصلى عالم اجسام صورت گرفته است. مثلاً خداوند ابتدا آب را ـ كه مادّه اصلى خلقت عالم مادّه است ـ به دو قسم تقسيم كرد: يك قسم شيرين و گوارا و قسم ديگر تلخ و شور. در تقسيمات بعدى، همان آب به صورت گلِ (طين) در آمد. قسمتى از آن طين به ارواح و قسمتى ديگر به ابدان انسانها اختصاص يافت. پس خاك ابدان پيشتر به تفصيل، از خاك ديگر موجودات مادّى ديگر تفكيك شده بود؛ امّا تمايز هر بدن از ديگرى در عالم ذرّ اوّل صورت گرفته است.
2. ارواح، جايى كه تعلّقى به بدن ندارند، از مقام و منزلت بلند و والا برخوردارند.
3. چون ارواح بدون تعلّق به ابدان، مقام و منزلتى بلند و والا دارند، به طور طبيعى، امكان دارد كه براى آنها احساس نياز و فقر و عبوديّت و ذلّت رخ ندهد. بلكه ممكن است به دليل همين مقام و منزلت، به غرور و خود بزرگ‏بينى افتند و در نتيجه، مبتلا به شرك و كفر شوند.
4. حبس ارواح در ابدان، لطف و رحمتى از سوى خداوند متعال در حقّ آنها شمرده شده است، نه مجازات و تحقير آنها.
5. با توجّه به شرايط حاكم بر ارواح و حكمت حبس آنها در ابدان، استفاده مى‏شود كه تعلّق ارواح به ابدان، آنى نبوده و اختصاص به زمان امتحان ندارد؛ بلكه مستمرّ است. ارواح بعد از تعلّق به ابدان، از آنها جدا نگرديده‏اند و در همان ابدان

صفحه از 130