انسان در عالم ذرّ حقيقت و جايگاه قرآنى آن - صفحه 122

بيابد و به رؤيت او نايل شود، جاى هيچ گونه شكّ و شبهه‏اى براى او باقى نمى‏ماند و او با وجود چنين معرفتى چاره‏اى جز اقرار و تسليم ندارد. در چنين موقعيّتى، قدرت و توان مخالفت و انكار زبانى و ظاهرى باز هم براى او وجود دارد؛ امّا قلب كه حقيقت را ديده است، ديگر نمى‏تواند آن را از خود دور سازد.
3. اين خطاب، عموميّت دارد و شامل همه انسانهاست. خداوند متعال با همه بر اين معرفت، پيمان بست و شهود گرفت تا حجّت را به طور كامل بر آنها تمام كند و تمام راههاى عذر و بهانه را ببندد. بنابراين در آن زمان، هيچ كسى از انسانها، از اين معرفت و شهود نسبت به حقّ متعال بى‏بهره نماند.
4. همه انسانها در آن زمان، از جهت وضعيّت زمانى و مكانى مساوى بودند؛ لذا كسى حقّ نداشت كه بگويد فلانى بزرگ‏تر از من بود، من در دامن او تربيت يافته‏ام و كفر و شرك از او به من سرايت كرده است.
5. همه انسانها به روشنى و با وضوح كامل، بدون هيچ‏گونه اسباب غفلت، به معرفت و لقاء و رؤيت او نايل آمدند؛ لذا كسى حق ندارد كه بگويد ما از اين امر غافل بوديم و از آن خبرى نداشتيم، كاش ما را متوجّه مى‏كردى!
6. همه انسانها در عالم ذرّ به تعريف الاهى به صورت خيلى روشن و واضح، به معرفت خداى تعالى نايل شدند. حكمت ايجاد آن عالم و تشكيل اين محفل معرفتى، اتمام حجّت بر خلق و بستن راههاى بهانه‏جويى است. به همين جهت در روايات، از اين معرفت به فطرت تعبير شده است: «بالفطرة تثبت حجّته». حجّت خدا بر خلق، با همين معرفت فطرى تمام گشته است. اين معرفت در عالم ذرّ يا عالم ارواح، به تمام انسانها ـ و پيش از آن نيز به هنگام خلق مادّه اصلى عالم مادّه به آن هم ـ داده شده است.
7. به دليل نكات ياد شده، بر عهده همگان است كه بر آن معرفت استوار و پايدار باشند و به هيچ وجه از آن منحرف نشوند. پس اگر در دوران حيات انسانى، براى كسى انحرافى پديد آمد، با كوچك‏ترين توجّه بايد از آن توبه كند و به سوى

صفحه از 130