شيئاً طيّ هذا الزمان، إلاّ أنّه غير مذكور في جملة الخلق المذكورين إلى أن أصابته يد العناية الجديدة الإلهيّة فابتدأ خلق الإنسان خلقاً جديداً بعد خلقه الأوّل من نطفة أمشاج. (12: ص 124)
آيه كريمه دلالت مىكند كه بر اين انسانِ موجودِ عينى فعلى، زمانى گذشته است كه در آن زمان چيزى واقعى بوده، امّا در عداد خلقِ مذكور نبوده است تا اينكه دست لطف و فضل جديد خداوندى شامل حال وى شد. آنگاه خلق تازه او را پس از خلق اوّل، از نطفهاى آميخته آغاز كرد.
پس در اين آيه شريفه، شيئيّت از انسان به طور كلّى نفى نشده؛ بلكه مذكور بودنِ انسان مورد نفى قرار گرفته است. با توجّه به آيه ذرّ و روايات فراوان در مورد وجود انسان به صورت كامل (يعنى مركّب از روح و بدن) در عالم ذرّ، به احتمال قوى مىتوان گفت كه مراد اين آيه، همان است كه مرحوم ملكى بيان كرده است.
2. در دو آيه ديگر، از انسان به صورت كلّى و كامل نفى شيئيّت شده است.
قالَ كَذ لِكَ قالَ رَبُّكَ هُـوَ عَلَيَّ هَـيِّنٌ وَقَدْ خَلَقْتُكَ مِنْ قَبْلُ وَلَمْ تَكُ شَيْئاً. (مريم (19)/9)
گفت: اين گونه پروردگارت مىگويد: آن براى من آسان است و من پيش از اين تو را آفريدم؛ در حالى كه هيچ نبودى.وَيَقُولُ الإِنْسانُ أَ ئِذا ما مِتُّ لَسَوْفَ أُخْرَجُ حَـيّاً * أَوَ لا يَذكُرُ الإِنْسانُ أَ نّا خَلَقْناهُ مِنْ قَبْلُ وَلَمْ يَكُ شَيْئاً؟ (مريم (19)/66ـ67)
و انسان مىگويد: آيا آنگاه كه من مُردم، مرا زنده (از قبر) بيرون مىآورند؟ آيا او به ياد نمىآورد كه ما او را پيش از اين آفريديم، در حالى كه هيچ نبود؟
خداى متعال در اين دو آيه اشاره دارد كه انسان، پيش از اينكه در اين دنيا خلق شود، خلقى داشته است كه قبل از آن، هيچ بوده و به هيچ نحو وجودى نداشته است. آيتاللّه ميرزا مهدى اصفهانى معتقد است كه خداوند متعال، جوهر اصلى بدن هر انسانى را از طينت علّييّنى يا سجّينى درست كرد، آنگاه خلط و مزجى بين