گفت: اى اميرالمؤمنين، پروردگارت از چه زمانى بوده است؟ فرمود: واى بر تو، اين را براى چيزى گويند كه زمانى نبوده است؛ ولى به آن چيزى كه بوده است، نمىگويند: از كى بوده...» (همان: ج 1، ص 97)
آنچه در اين بخش مىتوان گفت، اين است كه اوّلاً: راويان در مجادلهها، سخنان طرفين را نقل مىكردند. ثانيا: با مراجعه به مورد صدور هر يك از احاديث، نام مجادلهكننده يا بعضى از خصوصيّات او مشخّص مىشود. ثالثا: دريافت مىشود كه ائمّه عليهم السلام با توجّه به شناختى كه از مجادلهكنندهها داشتند، آنها را دفع نمىكردند؛ بلكه از فرصت استفاده مىكردند تا حقيقت را برايشان روشن كنند.
1ـ1ـ3) درخواستهاى افراد
براى نمونه به حديث زير توجه كنيد:
مفضل گويد: «به امام صادق عليه السلام عرض كردم: فدايت شوم! دعاى جامعى به من بياموزيد. امام عليه السلام فرمود: خدا را ستايش كن؛ زيرا هيچ نمازگزارى نيست مگر اينكه براى تو دعا مىكند، هنگامى كه مىگويد: «سمع اللّه لمن حمده» (همان: ج 2، ص 503)
با آگاهى از مورد صدور اين حديث معلوم مىشود كه حمد و ستايش خدا دعايى جامع است.
1ـ1ـ4) شكايتها
يكى ديگر از موضوعاتى كه موارد صدور احاديث شفاهى متقابل به آن اشاره دارد، شكايتهايى است كه افراد مختلف در زمينههاى گوناگون نزد معصومين عليهم السلام بيان مىكردند.
مثال: امام صادق عليه السلام فرمود: «مردى از وحشت به رسول خدا صلى الله عليه و آله شكايت كرد. پيامبر صلى الله عليه و آله به او امر كرد كه يك زوج پرنده براى خانهاش بخرد.» (همان: ج 6، ص 546)