اسباب ورود حديث در كافى - صفحه 86

آگاهى از مورد صدور آن معلوم مى‏گردد كه مراد، خريدن هر قطعه از شهر مدينه است.
قال الصادق عليه ‏السلام «لمّا دخل رسول اللّه‏ صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله المدينة خطّ دَوْرها برجله، ثمّ قال: اللّهمّ من باع رقعةً من أرض فلاتبارك فيه.» (همان)

1ـ8ـ4) تبيين مجمل

مجمل لفظى است كه به صورت ظاهر، دلالت بر مقصود ندارد و معناى آن واضح نيست. مبيّن لفظى است كه دلالت آن واضح و آشكار باشد. (26: ج 1، ص 317)
گاهى حديثى به صورت اجمال گفته شده است و معناى آن كاملاً روشن نيست؛ امّا با آگاهى از مورد صدور آن، معناى آن كاملاً روشن مى‏شود.
مثال: «لو خشع قلبه لخشعت جوارحه: اگر قلب او خاشع بود، اعضاى بدنش نيز خشوع داشتند.» (4: ص 36) اين حديث به طور اجمال، به خشوع اشاره مى‏كند كه با توجّه به مورد صدور حديث، معنى آن واضح‏تر مى‏گردد.
قال عليّ عليه ‏السلام : «إنّ رسول اللّه‏ أبصر رجلاً يعبث بلحيته في صلاته، فقال: إنّه لو خشع قلبه لخشعت جوارحه.» (همان)
يكى از كارهايى كه خشوع اعضاء را از بين مى‏برد، بازى با ريش است كه اين مطلب در مورد صدور حديث ذكر شده است. پس معنى اجمالى خشوع اعضاء به اين طريق رفع مى‏گردد.

1ـ8ـ5) بيان علّت حكم

گاهى اوقات از معصوم عليه ‏السلام حديثى صادر مى‏شود كه حاوى حكم يا دستورالعملى است. براى پى بردن به علّت صدور آن حكم، بايد به مورد صدور حديث مراجعه كرد.
مثال: «استشف بالقرآن فإنّ اللّه‏ عزّوجلّ يقول: و شفاء لما في الصدور: از قرآن شفا

صفحه از 108