نگرشى تطبيقى ـ تحليلى به كافى كلينى و صحيح بخارى - صفحه 66

كرده است. ضعف ايمان آنها دشمنى و ستيز هر يك از اينان با امام علىّ‏بن ابى‏طالب معروف خاصّ و عامّ و مضبوط آثار و تواريخ معتبر است، عمران‏بن حطان، از رؤساى خوارج و فقهاء و خطباى آنان بوده كه ضمن اشعار معروفش، ابن‏ملجم را در كشتن على عليه ‏السلام به نحو شگفت آورى مى‏ستايد:



يا ضربة من تقيّ، ما أراد بهاإلّا ليبلغ من ذي العرش رضوانا

(5: ج 3، ص 1128 7: ج 7، ص 316. ابن‏كثير در همين‏جا به نقل بخارى از اين شخص، از عايشه تصريح مى‏كند.) ۱
بخارى در كتاب اللّباس، و باب لَبس الحرير و باب نقض الصور (همان: ص 2624، حديث5952؛ عمرانِ بن حِطّان: أن عايشة...) للرجال [3: ج 2، ص 2583، حديث 5835 قال: سألت عايشة...] از اين شخص نقل حديث كرده است.
5ـ 2ـ 2ـ 4) نمودهايى از تعصّب در صحيح بخارى
1. كم‏رنگ كردن فضائل على عليه ‏السلام
از آنچه در صحيح بخارى در «كتاب فضائل الصحابة» و غير آن آمده، به‏خوبى، مشهود است كه: اوّلاً: نه تنها علىّ‏بن ابى‏طالب در كنار ساير صحابه به گونه‏اى آمده است كه فضيلت قابل توجّهى براى او نسبت به ديگران مطرح نيست، بلكه بعضى از آنها به ويژه سه خليفه نخستين، با تأكيد بيشترى مطرح شده و براى مخالفان على عليه ‏السلام امثال طلحه و زبير و معاويه و ديگران با هر تلاش ممكن، جايگاه قابل توجّهى باز شده است. ثانيا: از نقل روايات مهمّ و مشهورى كه در ساير كتابهاى معتبر اهل سنّت از صحاح و مسانيد آمده ـ كه برخى جمعا و بعضى منفردا، دلالت بر اولويّت على عليه ‏السلام به مقام خلافت پيامبر صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله دارند ـ خوددارى كرده است؛ احاديثى مانند: حديث غدير، حديث آيه تطهير، طائر مشوىّ، سدّ ابواب (البتّه

1.صاحب الاستيعاب پس از ذكر دو بيتى ابن‏حطّان، شعر بلندى از بكربن حمّاد القاهرى (التاهرى)، در ردّ شعر او و برهمان وزن نقل مى‏كند كه بيت اخير آن اين است: فسوف يَلقى به الرحمن غَضْبانا إلّا ليصلى عذاب الخلد نيرانا

صفحه از 76