نگرشى تطبيقى ـ تحليلى به كافى كلينى و صحيح بخارى - صفحه 71

چهارمى مورد سؤال، كه آيه شريفه «و فاكهة و أبّاً» و پرسش از معناى «أَبّ» بوده و عمر به جاى پاسخ به معناى «أبّ» گفته است كه: ما توسّط پيامبر صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله از تكلّف، يعنى خود را به زحمت انداختن، نهى شده‏ايم! بخارى زمينه پرسش را ظاهرا براى خليفه نپسنديده و به نقل عبارت «نُهينا عن التكلّف» از قول عمر، كفايت كرده است. (11: ص 1254، كتاب الاعتصام بالكتاب و السنه، باب مايكره من كثرة السؤال...، حديث 7293؛ 3: ج 3، همان شماره حديث) اين موارد از جمله تغييرات در صحيح بخارى نسبت به نقل مسلم و ديگران مى‏باشد!
5ـ 5ـ2) تخريب اصل بنيادى توحيد
مى‏دانيم كه عقل و كتاب خدا همراه با سنّت قطعى، هر يك حجّيّت مطلق دارد. پيشوايان دين نيز بر اين مطلب پاى فشرده‏اند كه هر گاه روايتى با حكم صريح عقل سليم يا كتاب خدا يا سنّت قطعى پيامبر صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله ، تخالف داشت و قابل تأويل و حمل به وجه صحيحى نبود، آن روايت بنا به حجّيّت عقل يا كتاب يا هر دو مردود است. اين مطلب از مهم‏ترين ملاكهاى سنجش صحّت روايات و ميزان اعتبار هر كتاب حديث مى‏باشد و اگر كتابى در اصول دين و فطريّات و مستقلّات عقليّه، با اين محكّ ضعيف شمرده شد، در احكام فرعيّه نيز صحّت و اعتبار آن متزلزل مى‏گردد. ذيلاً يك بررسى تطبيقى در نهايت اختصار، در زمينه مبحث توحيدى «رؤيت خدا» عرضه مى‏شود:
5ـ 5ـ 2ـ 1) رؤيت خداوند: توحيد به معناى شناخت خداى واقعى و ايمان به او بنيادى‏ترين اصل و پايه اديان توحيدى، به ويژه دين مقدّس اسلام است. عدم شباهت خدا با آفريده‏هايش و عارى بودن او از صفات مخلوقات و مصنوعات خود ـ و بالعكس ـ از اركان توحيد اسلامى و قرآنى است كه در سخنان پيامبر صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله و اهل بيت ايشان عليهم ‏السلام جلوه‏اى درخشان يافته كه به نحوى شگفت، با فطرت توحيدى و عقل فطرى انسانى نيز همخوانى دارد؛ امّا نفوذ احاديث ضعيف در صحيح بخارى، به علاوه برخى كج‏فهميها در اين حوزه، مشكل‏آفرين شده است:

صفحه از 76