لا يُشبه بالناس، موصوف بالآيات، معروفٌ بالعلامات، لايجور في حُكمه، ذلك اللّه، لا إله إلّا هو؛ قال: فخرج الرجل و هو يقول: اللّه أعلم حيث يجعل رسالته. (32: ج 1، ص 97، ح 5)
حديث 2. عاصمبن حميد 1 گويد: «با امام صادق عليه السلام درباره آنچه عامّه در زمينه رؤيت خداوند روايت مىكنند، مذاكره كردم، آن حضرت فرمود:
خورشيد يك جزء از هفتاد جزء نور كرسى است و كرسى جزئى از هفتاد جزء نورعرش و عرش جزئى از هفتاد جزء نور حجاب و حجاب جزئى از هفتاد جزء نور «ستر». پس اگر راست مىگويند، چشمهايشان را از چشمه خورشيد، آنگاه كه در پرده ابر پنهان نيست، پر كنند! (همان: ص 98، ح 7)
حديث 3. عبداللّهبن سنان، عن أبيعبداللّه عليه السلام في قوله «لا تدركه الأبصار» فقال عليه السلام :
إحاطةُ الوهم، ألاترى في قوله «قد جاءكم بصائرمن ربّكم» ليس يعني بصر العيون. «فمن أبصر فلنفسه» ليس يعنى من البصر بعينه. «و من عمي فعليها» ليس يعني عمى العيون، إنّما عنى إحاطة الوهم، كما يقال فلانٌ بصرٌ بالشعر... اللّه أعظم من أن يُرى بالعين.
و در پى آن ضمن حديثى از امام باقر عليه السلام آمده است: «...أوهام القلوب لا تدركه فكيف أبصار العيون؟
اين بحث دامنه وسيعى دارد؛ امّا به همين چند نمونه بسنده مىكنيم و قضاوت در مقايسه اين دو دسته روايات را از صحيح و كافى، در موضوع رؤيت خداوند، به عهده خواننده انديشمند و فرهيخته قرار مىدهيم. 2
1.عاصمبن حميد الخيّاط الحنفيّ ـ منسوب به حُنَيْفه... ـ مولى، كوفيّ، ثقة، عين، صدوق؛ روى عن أبيعبداللّه عليه السلام ، له كتابٌ. (نك: ۳۹: ج ۲، ص ۱۸۵، رديف ۸۱۹)
2.براى مطالعه بيشتر در اين زمينه، به ساير روايات توحيدى دو كتاب و نيز كتاب نقش ائمّه عليهم السلام در احياء دين، تأليف علّامه سيّد مرتضى عسكرى مراجعه شود.