نگرشى تطبيقى ـ تحليلى به كافى كلينى و صحيح بخارى - صفحه 40

واكاوى سيره عملى علماى فريقين در اين باره، نكات و تفاوتهايى به چشم مى‏خورد كه به دو مورد از آنها اشاره مى‏شود:
1ـ2) نحوه برخى تعظيمها و تعريفها، درباره «صحيح بخارى»، به گونه‏اى است كه به نظر مى‏رسد از اصول و معيارهاى علمى و محققّانه تجاوز كرده، به جانب افراط و غلوّ گراييده؛ بلكه گاه به افسانه‏پردازيها و خرافه‏سازيهاى عاميانه گرايش يافته، اين كتاب را به يك «تابو» ۱ شبيه ساخته است.
در حالى كه درباره «كافى و كلينى» ـ بر اساس انصاف علمى ـ بايد گفت چنين اتّفاقى نيفتاده؛ زيرا برخوردها و اظهارنظرهاى شخص كلينى و دانشمندان شيعه در اين باره، همواره از اعتدال و عقلانيّت بيشترى برخوردار بوده است. اين بزرگان، مقام علمى، حسن تدبير و هنر تنظيم و وثاقت بى‏بديل كلينى را به‏حق، ستوده‏اند و ضمن ستايش اصولى از كتاب، از آن بهره‏هاى علمى فراوان برده‏اند؛ امّا با اين همه، التزام عملى بر اصول بنيادين عقل و دين و آزادمنشى در بررسى و نقد آثار و انديشه‏ها در ميان شيعه، موجب گرديده كه نقد و بررسى اين كتاب و صحّت احاديث آن نه تنها فراموش نشده، بلكه گاه به سمت افراط نيز گراييده است.
1ـ3) ذيلاً به نمونه‏هايى از اقوال دانشمندان اهل تسنّن درباره «بخارى» و «صحيح» او اشاره مى‏شود و قضاوت درباره آنها بر عهده خواننده قرار مى‏گيرد:
1ـ3ـ1) از شخص محمّدبن اسماعيل بخارى نقل شده است كه گفت: انگيزه من در نوشتن صحيح، آن بود كه در عالم رؤيا پيامبر خدا صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله را ديدم؛ گويى در خدمت ايشان ايستاده و به دستم بادبزنى بود كه او را باد مى‏زدم و حشرات را از او دفع مى‏كردم. از يكى از معبّرين خواب پرسيدم، گفت: «تو دروغ را از او رد مى‏كنى»! من هم در پى آن به جمع روايتهاى صحيح از او روى آوردم. (3: ج 1، ص 16)

1.«تابو» يا «تاپو» كه ظاهرا از زبان پولى نزى يا از زبان تركى گرفته شده، به معنى شيئى مقدّس و ممنوع است؛ شيى‏ء مقدس كه همگان ـ بى چون و چرا ـ ملزم به احترام آن هستند و هر گونه سهل‏انگارى در اين باره، مى‏تواند موجب نفرت و تحقير همگان باشد. (نك: ۱۹: ج ۴، ص ۵۳۳۴)

صفحه از 76