نگرشى تطبيقى ـ تحليلى به كافى كلينى و صحيح بخارى - صفحه 58

حديث، اگر چه به خاطر وجود سهل‏بن زياد و مفضّل‏بن صالح و غير آن دو (به اصطلاح متأخّران) ضعيف است امّا اين مسئله زيانى به درستى مضمون آن وارد نمى‏آورد. زيرا به وسيله برهان عقلى تأييد و تقويت مى‏شود. (صدرالدين شيرازى، شرح اصول كافى، ج 1، 220)
يكى از قرائن اطمينان‏بخش يا ترجيح دهنده، اين بوده است كه حديث در دو يا چند اصل از «اصول اربعمائة» ۱ ، يا در كتابهايى كه خدمت امامان عليهم ‏السلام عرضه شده و آن بزرگواران به صحّت آنها گواهى داده‏اند، يا كتابهايى كه اعتماد و عمل به آنها نزد طبقه اوّل علماى اصحاب شايع بوده، موجود باشد؛ اعم از اينكه نويسنده اين گونه اصلها، شيعه به يا از غير اماميّه باشند. (نك: 22: ص 43ـ45) بر همين اساس، چه بسا متأخّران از دانشمندان شيعه ـ كه خود از پايه‏گذاران و پيروان تقسيمات جديد و چهارگانه حديث ۲ بوده‏اند ـ عملاً در مواردى به روش متقدّمان عمل كرده‏اند؛ مثلاً حديث موثّق را بنا بر اصطلاح جديد ـ يعنى آنچه غير امامى يا منحرف از تشيّع در طريق آن بوده و داراى قرائن ياد شده بوده است ـ بر حديث حَسن ـ كه طريق آن همه امامى بوده‏اند، امّا خود خالى از قرائن بوده است ـ مقدّم شمرده‏اند. نمونه‏هاى متعدّدى از شخص علّامه حلى در «مختلف» و شهيد ثانى (ره) در شرح شرايع و... در اين زمينه وجود دارد. (همان: به نقل از شيخ بهايى، مشرق الشمسين، ص 3 و 4)
صاحب معالم، در اين باره گويد:
...فإنّ القدماء لاعلم لهم بهذا الاصطلاح قطعا لاستغنائهم عنه في الغالب

1.منظور از «اصل حديثى»، جزوه يا كتابى است كه نويسنده، احاديث آن را بدون واسطه ـ يا به يك واسطه قابل اعتماد ـ از معصوم عليه ‏السلام دريافت و ضبط كرده باشد و اصول اربعمائة ـ يا اصلهاى چهارصدگانه ـ (حدود) چهارصد اصلى است كه اصحاب ائمّه عليهم ‏السلام ـ به ويژه امام صادق عليه ‏السلام ـ از مجالس درسى ايشان تهيه كرده‏اند كه مبناى تنظيم كتاب كافى و ساير كتب اربعه شيعه قرار گرفته است. (نك: الذريعه ج ۲، ص ۱۲۵ تا ۱۶۷ ذيل «اصل»)

2.صحيح، حسن، موثّق و ضعيف: به كتابهاى دراية الحديث، مانند «الدرايه» شهيد ثانى و غير آن مراجعه شود.

صفحه از 76