حديث سدّ ابواب را در فضائل ابوبكر نقل كرده)، حديث مدينة العلم و... كه هر يك از آنها را دهها نفر از صحابه نقل كردهاند و در كتب معتبر اهل سنّت ضبط گرديده است. ناگفته نماند كه بخارى حديث «راية» را آورده است كه پيامبر صلى الله عليه و آله در جنگ خيبر فرمود: «لأعطَيّن الراية أو: ليأخذنّ الراية غدا رجلاً يحبّه اللّه و رسوله (أو قال: يحبّ اللّهَ و رسولَه) يفتح اللّه عليه (على يديه)» آورده است. (3: ج 2، ص1679، حديث 3702) آنگاه مىافزايد: «فإذا نحن بعليّ و ما نرجوه... فأعطاه رسول اللّه صلى الله عليه و آله الراية ففتح اللّه عليه.»
2. ترك حديث آل محمّد صلى الله عليه و آله و تجاهل نسبت به حضرت صادق عليه السلام و حديث ايشان
اين از نمودهاى عجيب تعصّب در صحيحين است كه حتّى برخى از نويسندگان اهل سنّت را ـ دست كم در ظاهر ـ به شگفتى واداشته است. شمس الدين ذهبى در كتاب بزرگ رجالى خود ـ «سير اعلام النبلاء» ـ وقتى به نام امام صادق عليه السلام مىرسد، مىگويد: «جعفربن محمّدبن علىّبن الشهيد أبىعبداللّه ريحانة النبيّ صلى الله عليه و آله و سبطه و محبوبه، الحسين بن أميرالمؤمنين أبيالحسن عليّبن ابىطالب... الإمام الصادق عليه السلام شيخ بنيهاشم أبوعبداللّه القرشيّ الهاشميّ العلويّ المدنيّ، أحد الأعلام... حدّث عنه، ابنه موسى الكاظم عليه السلام و يحيىبن سعيد الأنصاريّ... و ابوحنيفة و ابانبن تغلب... و سفيان و شعبة و مالك و...» آنگاه از يحيىبن سعيد (القطّان) شيخ مشايخ بخارى كه خوداز شاگردان امام صادق عليه السلام بوده ـ نقل مىكند كه: جعفربن محمّد عليه السلام حديثى طولانى در زمينه حج ـ كه همان مشاهدات جناب جابر از افعال و اقوال پيامبر صلى الله عليه و آله در حجّهالوداع بوده ـ به من املاء كرد. آنگاه مىگويد: در نفس من از او ـ يعنى امام صادق عليه السلام ـ چيزى است (او را دوست ندارم)؛ مجالد در دل من از او محبوبتر است! سپس ذهبى خود اظهار نظر مىكند كه: «مىگويم: اين از لغزشهاى[ نابخشودنى] قطّان است؛ زيرا ائمّه اهل فن (حديث) اجماع كردهاند كه