چهارمى مورد سؤال، كه آيه شريفه «و فاكهة و أبّاً» و پرسش از معناى «أَبّ» بوده و عمر به جاى پاسخ به معناى «أبّ» گفته است كه: ما توسّط پيامبر صلى الله عليه و آله از تكلّف، يعنى خود را به زحمت انداختن، نهى شدهايم! بخارى زمينه پرسش را ظاهرا براى خليفه نپسنديده و به نقل عبارت «نُهينا عن التكلّف» از قول عمر، كفايت كرده است. (11: ص 1254، كتاب الاعتصام بالكتاب و السنه، باب مايكره من كثرة السؤال...، حديث 7293؛ 3: ج 3، همان شماره حديث) اين موارد از جمله تغييرات در صحيح بخارى نسبت به نقل مسلم و ديگران مىباشد!
5ـ 5ـ2) تخريب اصل بنيادى توحيد
مىدانيم كه عقل و كتاب خدا همراه با سنّت قطعى، هر يك حجّيّت مطلق دارد. پيشوايان دين نيز بر اين مطلب پاى فشردهاند كه هر گاه روايتى با حكم صريح عقل سليم يا كتاب خدا يا سنّت قطعى پيامبر صلى الله عليه و آله ، تخالف داشت و قابل تأويل و حمل به وجه صحيحى نبود، آن روايت بنا به حجّيّت عقل يا كتاب يا هر دو مردود است. اين مطلب از مهمترين ملاكهاى سنجش صحّت روايات و ميزان اعتبار هر كتاب حديث مىباشد و اگر كتابى در اصول دين و فطريّات و مستقلّات عقليّه، با اين محكّ ضعيف شمرده شد، در احكام فرعيّه نيز صحّت و اعتبار آن متزلزل مىگردد. ذيلاً يك بررسى تطبيقى در نهايت اختصار، در زمينه مبحث توحيدى «رؤيت خدا» عرضه مىشود:
5ـ 5ـ 2ـ 1) رؤيت خداوند: توحيد به معناى شناخت خداى واقعى و ايمان به او بنيادىترين اصل و پايه اديان توحيدى، به ويژه دين مقدّس اسلام است. عدم شباهت خدا با آفريدههايش و عارى بودن او از صفات مخلوقات و مصنوعات خود ـ و بالعكس ـ از اركان توحيد اسلامى و قرآنى است كه در سخنان پيامبر صلى الله عليه و آله و اهل بيت ايشان عليهم السلام جلوهاى درخشان يافته كه به نحوى شگفت، با فطرت توحيدى و عقل فطرى انسانى نيز همخوانى دارد؛ امّا نفوذ احاديث ضعيف در صحيح بخارى، به علاوه برخى كجفهميها در اين حوزه، مشكلآفرين شده است: