تعليقات آيت‏ اللّه‏ جعفرى بر اصول كافى، چهارده باب از كتاب الحجّة - صفحه 12

* ص 19 ـ همان باب، ح 4:

علّامه مجلسى مى‏نويسد: «در مورد زيد (740/122 ـ 698/79) روايات گوناگونى وجود دارد. وى در برابر امويان به پا خاست و در كوفه كشته شد. (زيديان بعد از او اين‏گونه ناميده شدند.) برخى از آنها نشان دادند كه او ادّعاى امامت كرده است. (...) بسيارى از آنان مى‏گويند كه او مدّعى شد كه امام، فردى است از آلِ‏محمّد صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله كه توسّط مردم پذيرفته شود. هدف او «رهايى بخشيدن اسلام از وجود كافران و بازگشت رهبرى امّت به صاحبان بر حقّش»، بوده است. گفته مى‏شود كه امام صادق عليه ‏السلام به طور پنهانى به زيد اجازه داد تا در برابر حكومت برخيزد (قيام كند)؛ امّا در ظاهر تقيّه و اين امر را انكار مى‏كرد. امّا احتمال صحّت اين مدّعا بسيار كم است. (اين ادّعا بسيار غير محتمل است.) همچنين گفته‏اند كه جهاد زيد در مقام دفاع و در مقابل كارهاى زشت و شيطانى دشمنان امام صادق عليه ‏السلام و اهل‏البيت بوده است. نيز ادّعا كرده‏اند كه او مانند سربازان اسلام قيام كرد و اين كار را در زمان غيبت امام انجام داد؛ زمانى كه آنها در حوزه‏هاى اسلام با كافران مى‏جنگيدند تا اسلام را از صدمات ناگوار آنها حفظ كنند (و نه براى غلبه كردن و چيرگى بر آنها). يا مانند فردى كه در جهت دفاع از خودش، خاندانش و يا دارايى‏هايش مى‏جنگد. همچنين گفته‏اند كه او اقوالش را مبهم گذارد تا كسانى كه با او توافق نداشته‏اند، او را ترك نكنند و مدافعانش (حاميانش) با آنها وارد جنگ نشوند. چهار نظر آخر (در مورد زيد) بر نظر اوّل ارجحيّت داده مى‏شود. (مرآت العقول، ج 2، ص278) شيخ مفيد، ابوعبداللّه‏ محمّدبن محمّدبن نعمان بغدادى (1022/413 ـ 8 ـ 947/336) در مورد زيد و امامت اين‏گونه مى‏گويد: «بعد از امام باقر عليه ‏السلام ، زيد برجسته‏ترين و برترين برادران امام بود. او يك عابد حقيقى، متّقى و بسيار خبره و مطّلع [ در دين]، بخشنده و دلير بود. او با شمشير به پا خاست، به خوبيها فرا خواند و از بديها نهى كرد.»

صفحه از 20