تعليقات آيت‏ اللّه‏ جعفرى بر اصول كافى، چهارده باب از كتاب الحجّة - صفحه 13

* ص 20 ـ كتاب الحجّة، باب طبقات الأنبياء و الرسل و الأئمّة عليهم ‏السلام ، ج 1، ذيل «مثل ما كان إبراهيم على لوط»:

اين حديث ضعيف است؛ همان‏گونه كه علّامه مجلسى اشاره مى‏كند (مرآت العقول، ج 2، ص 280) و مثال ابراهيم و لوط احتمالاً تنها به آخرين ويژگيهاى فهرست شده اين درجه پيامبر اطلاق مى‏شود؛ يعنى به پيامبرى كه در زمان خويش، پيامبرى به عنوان رهبر مافوق خويش دارد. روشن است كه ابراهيم يكى از پيامبران اولوالعزم است (اولوالعزم: كسانى كه پيامشان براى تمامى بشر است به ويژه در عصر خودشان)، و او به طور طبيعى، بر لوط ارجحيّت زمانى داشته است. راوى، ابويحيى واسطى (سهيل‏بن زياد)، در ميان افرادى نبوده كه هرگز در شنيدن، حفظ و بازگو كردن حديث دچار اشتباه نشده باشند. (جامع الرواة، ج 1، ص 394؛ ج 2، ص 425) از اين‏رو ما نمى‏توانيم بر صحّت نقل قولهايش تكيه كنيم؛ زيرا لوط عليه ‏السلام يكى از پيامبران بوده (الصافات، (37)/133) و در بيدارى فرشته را ديده است. (عنكبوت (29)/33، هود (12)/11 و 81 و 77)

* ص 27 ـ كتاب الحجّة باب الفرق بين الرسول و النبيّ و المحدّث، پايان باب:

توجّه: در اين فصل و فصل قبلى، چند نكته است كه نياز به توضيح دارد:
1) با توجّه به معناى «نبى» (پيامبر) و رسول «پيام‏آور» دو رويكرد وجود دارد. اوّلى در برگيرنده حقيقت نبوّت (پيامبرى) و رسالت (پيغام آورى) است و دومين واژه به معناى اسباب و وسايلى است كه شخص به وسيله آنها (مانند اعجاز، ارتباط با فرشتگان و...) به عنوان نبىّ يا رسول وظيفه‏اش را انجام دهد. در معناى اوّل، نبى به ويژه در قرآن، فردى است كه «شريعت» (دستور الاهى) به او بدون دخالت انسان ديگرى، نازل شده است؛ چه شريعت با اعتقادات مرتبط باشد و چه با فعاليّتهاى عملى (اعمال). اين معنا، اصل و اساس نبوّت است؛ امّا نبى از راههاى ديگر نيز مى‏تواند آگاه شود. نزول شريعت مى‏تواند به صورت مستقيم باشد يا از طريق

صفحه از 20