تعليقات آيت‏ اللّه‏ جعفرى بر اصول كافى، چهارده باب از كتاب الحجّة - صفحه 14

واسطه‏گرى فرشته. اگر شريعتى كه نبى مى‏آورد، همه غير از خودش را شامل شود (چه هم خودش و هم مردم را شامل شود و يا اينكه فقط براى مردم باشد) در هر حال او رسول است. بنابراين، هر رسولى، نبى است؛ امّا اگر فقط خودش را در برگيرد، تنها «نبى» است. پس هر رسولى نبى است؛ امّا همه انبياء (پيامبران) رسول نيستند. همچنين در قرآن، هر جا نبى به همراه امّت (مردم) آمده، مقصود همان رسول بوده است. در قرآن نيز پيامبران گاهى نبى و گاهى رسول ناميده مى‏شوند و گاهى نيز در يك آيه، هر دو ويژگى به يك فرد اطلاق شده است؛ براى مثال:
و اذكر في الكتاب موسى، إنّه كان مخلصا و كان رسولاً نبيّا. (مريم (19)/51)
و اذكر في الكتاب إسماعيل، إنّه كان صادق الوعد و كان رسولاً نبيّا. (مريم (19)/54)
به ويژه درباره حضرت محمّد: ما كان محمّد أبا أحد من رجالكم و لكن رسول اللّه‏ و خاتم النبيين (احزاب (33)/40؛ نيز بنگريد: الاعراف (7)/8ـ157)
گواه آشكار تفاوت معناى رسول و نبى، در آيه‏اى كه در حديث اوّل همين باب ذكر شد، ارائه شده است. (مراد آيه 52 سوره حج است: و ما أرسلنا من قبلك من رسول و لا نبيّ إلّا...) آيه ياد شده از سوره احزاب نيز گواه آشكارى بر اين معناست؛ زيرا در آن هم سخن از رسول و هم نبى است؛ علاوه بر آن، صحبت از ختم انبياء است كه شامل رسول نيز مى‏باشد. بايد توجّه داشت كه كلمه رسول در قرآن، به معناى فرشته‏اى كه به اراده خداوند صادر كننده فرمان اوست نيز به كار رفته است؛ براى مثال: اللّه‏ يصطفي من الملائكة رسلاً و من الناس. (حج (22)/ 75)
از اين دست ارجاعات به فرشتگان بسيارند كه بدون نقل به نشانى آنها در قرآن استناد مى‏كنيم: انعام (6)/61؛ اعراف (7)/37؛ هود (11)/69 و 77 و 81؛ حجر (15)/57 و 61؛ مريم (19)/19؛ عنكبوت (29)/31 و 33؛ الذاريات (51)/31.
با اين حال، نبى به فرشتگان اطلاق نمى‏شود؛ زيرا نبى تنها به انسان قابل اطلاق است.

صفحه از 20