خواست خدا يا به درخواست پيامبر، به سبب پرسش مسئلهاى، نازل گرديده است. اين تدريجى بودن نزول قرآن را خود قرآن هم تصريح مىكند. (اسراء (17) / 106؛ فرقان (25) / 32) اگر چه تدريجى بودن نزول قرآن مسلم است، امّا يك مطلب ديگر هم قابل انكار نيست و آن، اينكه ترتيب كنونى سورههاى قرآن، بر اساس ترتيب نزول آنها نيست. به تعبير ديگر، سوره بقره ـ كه اكنون در آغاز قرآن است ـ در آغاز بعثت نازل نشده و نزول سورههاى فلق و ناس ـ كه اكنون در پايان قرآن آمدهاند ـ نزديك وفات پيامبر نبوده است. از اين رو، جا دارد كه اين پرسش در ذهن هر جستجوگر قرآنى نقش ببندد كه نظم و ترتيب فعلىِ قرآن بر چه مبنايى استوار است نظر و ابتكار چه كسى است؟
صاحب نظران قرآنى، در جواب به اين سؤال، به يك نظر واحد و مشخّص نرسيدهاند و ترتيب فعلى نيز به ترتيب نزول نيست؛ لذا گروهى از دانشمندان اهل سنّت، به ويژه متأخّران، بهترين راه چاره را در توجيه نظم كنونى قرآن در اين ديدهاند كه بگويند: اين نظم و نسق به خواست خدا صورت گرفته است.
حال نوبت به پرسش دوم مىرسد كه اين خواست خدا به دست چه كسى يا كسانى متجلّى شده است. علماى اهل سنّت به سه عقيده گرايش دارند (تفصيل مطلب را در اين منابع ببينيد: 24: ج 1، ص 324؛ 27: ج 1، ص 216؛ 23: ج 1، ص 346)
گروه اوّل: اغلب فقيهان، مفسّران و محدّثان اهل سنّت در قرون نخستين، مانند مالك بن انس (93ـ179)، ابنفارس (م 395)، قاضى ابوبكر محمّدبن طيّب (338ـ403) و نيز گروهى از دانشوران قرون ميانه، مانند قرطبى (م 671) معتقد بودند كه پيامبر در حيات خويش، قرآن را يكجا در يك مجلّد، گرد نياورد و ترتيب سورهها را معيّن نفرمود و آن را به آيندگان واگذاشت. پس از ايشان، برخى از اصحاب در مقام جمع قرآن برآمدند و هر يك به سليقه و اجتهاد خود، مصحفى گرد آوردند؛ مانند علىبن ابىطالب عليه السلام ، عبداللّه بن مسعود، اُبىّبن كعب و... مصاحف