«مشت نمونه خروار» و به منظور گريز از تطويل، تنها به نقد همين بخش مىپردازيم؛ چرا كه در باقى كتاب، ارمغانى بالاتر از آنچه در اين بخش آمده است، به دست نمىآيد.
نقد و بررسى وجوه تناسب سوره «حمد» و «بقره»
با اذعان به اينكه حافظ سيوطى، در نگارش اين وجوه، رنج زيادى برده و گه گاه، نكات جالب و جاذبى را مطرح كرده، نخست با نقل و ترجمه عين عبارات او، چند مورد از مهمترين وجوه ياد شده در كتاب مزبور در معرض نظر خوانندگان قرار مىگيرد تا با موازين علمى و منطقى سنجيده شود. قضاوت به عهده خوانندگان منصف و خرديار خواهد بود.
وجه نخست مناسبت
سيوطى در كشف ارتباط ميان سوره بقره با فاتحه الكتاب، يك قاعده كلّى مىآورد و ادّعا مىكند كه در تمام قرآن، استمرار دارد:
إنّ القاعدة التي اسْتَقْرَأتُها من القرآن: كلُّ سورةٍ تفصيلٌ لإجمالِ ما قبلَها و شرحٌ له و إطناب لإيجازه؛ و قد استمرّ معنى ذلك في غالب سور القرآن، طويلها و قصيرها؛ و سورة البقرة قد اشتملت على تفصيل جميع مجملات الفاتحه. (29: ص 36)
همانا قاعدهاى كه از كاوش در قرآن به دست آوردهام، اين است كه هر سورهاى، گسترش و توضيح بخشهاى فشرده و پيچيده سوره پيشين است؛ و اين حقيقت در بيشتر سور قرآن، چه بلند و چه كوتاه، جارى و سارى است. سوره بقره شرح و بسط همه عباراتِ مختصر و فشرده سوره حمد را در بر دارد.
نقد نخستين وجه
بر طبق ضابطه مذكور ـ كه به ادّعاى سيوطى از استقراء كلّ قرآن به دست آمده ـ