نقد و بررسى نظريّه سيوطى در باب تناسب سوره‏ ها - صفحه 96

1. داستان آدم مهم‏ترين مطلب سوره بقره نيست؛ چرا كه مباحث گسترده‏ترى در سوره بقره آمده كه قابل قياس با داستان آدم نيست، مثل قصه موسى و يهود (آيات 47 تا 96)، احكام حجّ (آيات 124 تا 127 و 188 تا 203) و حقوق خانواده (21 و 221 تا 241) و قواعد مالى (261 تا 280) و....
2. سوره بقره در بردارنده مبسوط‏ترين شرحِ قصه آدم نيست؛ زيرا مفصلّ‏تر از آن در سوره اعراف آمده است. پس اگر توضيح «رب العالمين» داستان خلقت آدم باشد، مى‏بايست سوره اعراف به جاى سوره بقره مى‏نشست.
نقد چهارم: جاى تعجّب است كه سيوطى حضرت آدم را نخستين فرد عالم مى‏داند و اين مطلب سست را دليل بر تناسبِ سوره بقره و حمد مى‏شمارد؛ چرا كه خود در كتاب ديگرش چندين روايت از پيامبر صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله ‏وسلم نقل مى‏كند كه فرموده‏اند: من در آفرينش، نخستين پيامبر و در بعثت، آخرين آنها بودم. (32: ج 1، ص3)
پس اگر «ربّ العالمين» به اوّلين موجود اشاره داشت، بايد سوره‏هايى كه درباره پيامبر خاتم، حضرت محمّد صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله ‏وسلماست، به جاى سوره بقره مى‏نشست. پس سوره‏هايى مانند احزاب، مزّمّل، ضحى و انشراح ـ كه اغلب آيات آنها درباره رسول خداست ـ سزاوارتر بودند كه بعد از سوره حمد بيايند و سوره بقره دليلى بر تقدّم ندارد.
نقد پنجم: گفتيم كه سيوطى آيه 284 بقره را شرح «مالك يوم الدين» مى‏داند. آيا در بزرگ‏ترين سوره قرآن، يعنى «بقره»، تنها وجود يك آيه، مى‏تواند سوره «بقره» را شارحِ «حمد» كند؟! با اينكه در سوره‏هاى بسيار كوچك‏تر از بقره، مانند سوره حديد ـ كه كمتر از يك دهم بقره است ـ اين حدّ از مناسبت و ارتباط كه نه، بلكه بسيار شديدتر را نسبت به سوره حمد مى‏يابيم. پس اين تناسب سست و ضعيف، نمى‏تواند توجيه قرار گرفتن سوره «بقره» بعد از «حمد» باشد.

صفحه از 99