مىخواهد.
قرآن از دو درخت سخن مىگويد: يكى شجره طيّبه و ديگرى شجره خبيثه. «ضرب اللّه مثلاً كلمة طيّبة كشجرة طيّبة أصلها ثابت و فرعها في السماء... و مثل كلمة خبيثة كشجرة خبيثة اجتثّت من فوق الأرض ما لها من قرار.» (ابراهيم (14) / 24 ـ 25)
شجره طيّبه، تنه، شاخهها، برگها، ميوهها و ريشه استوار دارد. از آدم تا خاتم ـ صلّى اللّه عليه و آله و عليهم أجمعين ـ همه مصاديق شجره طيّبهاند. شجره خبيثه نيز دشمنان نبوّت و امامتاند. (16: ج 1، ص 428؛ 17: ج 9، ص 217 ـ 218)
خداى متعال به اين شجره طيّبه نظر مىكند و يك سره با او سخن مىگويد. او را دلدارى مىدهد كه در مقابل آزارهاى قوم خود مأيوس نشود. قصّههاى پيامبران پيشين را در درجه اوّل، براى او مىگويد. دستور سلوك به او مىدهد. حالات پيامبر را براى مردم بيان مىدارد. به بهانه پيغمبر، به ديگران خطاب و عتاب مىكند. انواع معاشران (مؤمن و كافر و منافق) را به پيامبر مىشناساند. در نقل قصص انبياى پيشين، از پيامبر دلجويى مىكند يا قلب او را محكم مىدارد. كارهاى آينده منافقان را باز مىگويد.
خلاصه، قطب الخطاب قرآن، پيامبر خاتم صلى الله عليه و آله وسلم است. آب حياتى كه از اقيانوس الوهيّت سرازير است، به پاى اين شجره طيّبه ريخته مىشود. از نخستين خطاب الاهى كه فرمود: «اقرأ»، تا آخرين لحظات كه فرمود: «اليوم أكملت لكم دينكم» (مائده (5) / 3) محور اصلى خطاب، شخص پيامبر است. در اين ميان، گاهى اوقات با خطابهايى مانند «ولسوف يعطيك ربّك فترضى.» (ضحى (93) / 5) نقطه اوجى در محبّت فوق العاده خداى تعالى به پيامبرش، نشان داده مىشود.
حتّى جاهايى كه پردههايى از جلال و قهر خدا را در برابر منكران و معاندان اقوام پيشين باز مىگويد، براى تسلّاى پيامبر است. گويى خطاب به حضرتش مىفرمايد:
رگ رگ است اين آب شيرين و آب شوراز خلايق مىرود تا نفخ صور