ج. «فأتوا بسورة من مثله.» (بقره (2) / 23) احتمال دارد سوره در اينجا، نه به معناى متعارف آن نزد ما، بلكه به معناى يك گروه از آيات يا حتّى يك آيه باشد كه در باب مطلبى خاص، سخن مىگويد. (بنابر معناى لغوى، نه معناى مصطلح)
به هر حال، اين تحدّى، فقط به ظاهر قرآن نيست كه عباراتى مانند عبارات قرآن بيان شود؛ بلكه به ظاهر، باطن، تأويل، تخوم، مُطَّلَع، رمز، سرّ، اشاره، ضرب امثال، كنايات، محكم، متشابه و مانند آنها نيز هست. يعنى اگر ادّعا مىكنند كه كلامى مانند قرآن مىآورند، بايد كلامى باشد كه از تمام اين جهات، مانند كلام قرآن باشد، نه فقط ظاهر لفظ.
باطن قرآن چيست؟ آن است كه پيامبر و حضرت زهرا و امامان معصوم تا امام عسكرى عليهم السلام بيان كردهاند؛ كه اينها هم، دو حرف علم است، به ضميمه بيست و پنج حرف ديگر علم كه امام عصر ـ ارواحنا فداه ـ پس از ظهور، بيان مىفرمايد. (17: ج 52، ص)
اين آيه قرآن بسيار مهم است كه منكران و مكذّبان قرآن، به علم آن احاطه نيافتهاند. «بل كذّبوا بما لميحيطوا بعلمه.» (يونس (10) / 39) لذا تكذيبهايى كه تا كنون شده و پس از اين مىشود، ارزش علمى ندارد؛ چون بدون احاطه به علم قرآن بوده است.
تحدّى قرآن به مجموع آن است؛ يعنى هم به عبارات ـ كه زيباست ـ و هم به معنا كه ژرف است. همين ظاهر عبارات نيز، «على ما أُنزل» جمع نشده است. بدين جهت، اكنون از فرد فرد آيات مىتوان حقايقى يافت نه تركيب آنها. اگر «على ما اُنزل» جمع شده بود، از تركيب آنها نيز حقايقى مىتوانستيم بيابيم [تفصيل اين بحث در آينده مىآيد].
به هر حال، تحدّى قرآن هم به ظواهر آيات است و هم به ترتيب آيات و هم به علوم و معارف آن كه همواره جديد و تازه مىشود و حقايق جديد از آن مىجوشد.