سيزده نكته درباره قرآن - صفحه 60

الواو إشارة إلى الغائب عن درك الأبصار و لمس الحواس.» (چون برتر از درك و لمس مادّى است.)
نكته ديگر در حرف «ه» اين است كه به شكل دايره است؛ يعنى مبدأ و منتهى ندارد. در علم حروف گفته‏اند: أحسن الأشكال شكل المستدير. حرف «ه» اَبسط اَشكال است؛ يعنى: جزء و تعيّن ندارد (مثلّث سه زاويه دارد. مربّع چهار زاويه و چهار ضلع دارد و... ولى دايره، تعيّن و زاويه و ضلع ندارد). اشاره به اينكه آن ثابت، محدود به حدّى نيست و حدود امكانى در او راه ندارد. در علم حروف، اين بحث نيز مطرح شده كه اعداد، روحِ حروف‏اند. هر حرفى عددى دارد كه با آن كارهايى مى‏كردند و مى‏كنند. عدد حرف «ه»، پنج است كه روح آن است. آن عدد نيز دايره است. يعنى دور مى‏زند در خودش. اوّلش خودش است و آخرش خودش. اين عدد نيز نشان مى‏دهد كه الوهيّت به جلال و جمال ظاهرى و به خفاء معنوى، لانهايه است؛ اوّل و آخر ندارد؛ بدء و ختم ندارد. خدايى‏اش به خودش است؛ به عكس اين خدايان.
مشركان مى‏گفتند: «هذه آلهتنا» امّا آيه آمد: «قل هو» . بعضى از بزرگان گفته‏اند: اين «هُ »، همان هاى «اللّه‏» است؛ لام اختصاص بر سرش آمد، شد: «له ملك السماوات و الأرض.» (بقره (2) / 107) «ال» تعريف خارجى بر سر آن آمد، شد: اللّه‏.
حرف «ه»، به سه حركت بدون اشباع مى‏شود: آه، يوه، آهى. همان سه حرف با اشباع مى‏شود:ها، هى، هو. اينها همه اسماء اللّه‏ است و محور تمام اسميّت آنها همان حرف هاء است و ما بقى، زوائد الحاقيّه است.

11ـ3) كلمه اللّه‏

به كلمه «اللّه‏» مى‏رسيم. الف و لام در كلمه اللّه‏، عهد فطرى است. نحويّون (دانشمندان علم نحو)، عهد ذكرى و خارجى و ذهنى را بيان كرده‏اند؛ امّا در اينجا عهد فطرى مورد نظر است؛ يعنى معبودى كه فطرت تمام بشر، او را مى‏شناسد. امّا

صفحه از 75