اشتقاق «اللّه» چگونه است؟ علماى ما، اللّه را از «اَلَهَ» مشتقّ مىدانند كه به معناى تحيّر است. مىگويند: اللّه، يعنى آن ذاتى كه در فطرت همه، او را مىيابيم؛ امّا نمىدانيم كيست و چيست.
وجدان حقّ متعال، بدون كيفيّت، وجدان تحيّرانگيز است. حتّى شخص اوّل عالم، يعنى خاتم الانبياء صلى الله عليه و آله وسلم در مورد خدا حيران است.
شاعر عرب گويد:
فيك يا أُعجوبة الكون غدا الفكر كليلاأنت حيّرت ذوي اللُّبّ و بَلبَلت العقولا
كلّما أقدم فكري فيك شبرا، فرّ ميلا (1: ج 13، ص 51)
شاعر پارسى گويد:
به عقل، نازى حكيم، تا كى؟به فكرت اين ره، نمىشود طى
به كُنه ذاتش خرد برد پىاگر رسد خس به قعر دريا
من مىگويم: شايد كاه به قعر دريا برسد (اين امر عقلاً محال نيست) ولى رسيدن خرد انسان به كُنه ذات خدا محال است.
11ـ4) كلمه احد
احد يعنى اينكه خداوند، شبيه و عديل ندارد كلمه «واحد» گاهى به معناى عددى آن اطلاق مىشود؛ يعنى در برابر آن، اثنين و ثلاث گفته مىشود؛ ولى هيچ وقت نمىگويند: احد، اثنان. احد يعنى يكتا و بى همتا؛ چون خداوند سنخ ممكنات نيست. به همين دليل، تشكيك در وجود غلط است. زيرا اگر تشكيك در وجود باشد و خدا حقيقت وجود و مرتبه كاملهاش باشد، خدا احد نمىشود و شبيه پيدا مىكند؛ گر چه شباهت در اصل وجود باشد. در روايات ما آمده است: «كنهه تفريق بينه و بين خلقه.» (10: ج 1، ص 151). حتّى اگر اطلاق شىء بر او شود، از ضيق كلام است و لذا در روايات مىفرمايد: «شيء لا كالأشياء.» (17: ج 3، ص 262)