سيزده نكته درباره قرآن - صفحه 62

11ـ5) كلمه الصمد

امام باقر عليه ‏السلام در پاسخ گروهى از اهل فلسطين ـ كه خدمتشان رسيده بودند ـ مطالبى در مورد اين كلمه بيان فرمودند. (11: ص 92) الصمد، پنج حرف است: الف، لام، صاد، ميم، دال. در اينجا، امام عليه ‏السلام در مورد اين حرفها، سخن گفته‏اند. امام باقر عليه ‏السلام فرمود: «الف، دليل بر اِنّيّت خداست كه فرمود: «شهداللّه‏ أنّه لا إله إلّا هو.» (آل عمران (3) / 18)
توضيح اينكه چنين اشاره‏اى به انّيّت، جز از دهان خود خدا نمى‏تواند برآيد. البته فلاسفه ـ با استفاده از اين كلام امام عليه ‏السلام ـ گفته‏اند:



الحقّ ماهيّته إنّيّتهإذ مقتضى العروض معلوليّته

(8: ج 2، ص 96 )
ولى بايد به آنها گفت: خدا نه ماهيّت است نه وجود. وجود ـ به آن معنى كه بفهميم و بر آن احاطه يابيم ـ نيست. او به مدارك ما ادراك نمى‏شود؛ ولو به وجهى از وجوه. به همين بيان، ماهيّت هم نيست.
حرف لام در «الصمد»، اشاره به مالكيّت خداست كه: له الملك. لام براى اختصاص است؛ يعنى هر چيزى مالِ خداست و مختصّ به او؛ در نتيجه، غير مالك حقّ تصرّف در مملوك ندارد؛ مگر به اجازه مالك. روح، بدن، وديعه و امانت خداست نزد ما، به مدّت عمر دنيا. در اين مدّت زمان، حقّ تصرّف در آن داريم. بعد از آن، اجازه‏اش را از ما مى‏گيرند. در فناء كلّى قبل از قيامت، از ما مى‏پرسند: «لمن الملك اليوم؟» (غافر (40) / 16)
در آن نشئه، چون مالك زبان نيستيم، نمى‏توانيم جواب بدهيم. مالكيّت عَرَضى ما، محدود به زمان عمر دنياست و در اين حدود زمانى اذن داريم؛ لذا در آن نشئه مالكيّت از ما سلب مى‏شود. ما به تمليك خدا مالكيم. در روز قيامت و در عوالم نزديك آن، همه چيز را از مالك مى‏گيرند. انسان گوش دارد، امّا نمى‏شنود؛ چشم

صفحه از 75