11ـ5) كلمه الصمد
امام باقر عليه السلام در پاسخ گروهى از اهل فلسطين ـ كه خدمتشان رسيده بودند ـ مطالبى در مورد اين كلمه بيان فرمودند. (11: ص 92) الصمد، پنج حرف است: الف، لام، صاد، ميم، دال. در اينجا، امام عليه السلام در مورد اين حرفها، سخن گفتهاند. امام باقر عليه السلام فرمود: «الف، دليل بر اِنّيّت خداست كه فرمود: «شهداللّه أنّه لا إله إلّا هو.» (آل عمران (3) / 18)
توضيح اينكه چنين اشارهاى به انّيّت، جز از دهان خود خدا نمىتواند برآيد. البته فلاسفه ـ با استفاده از اين كلام امام عليه السلام ـ گفتهاند:
الحقّ ماهيّته إنّيّتهإذ مقتضى العروض معلوليّته
(8: ج 2، ص 96 )
ولى بايد به آنها گفت: خدا نه ماهيّت است نه وجود. وجود ـ به آن معنى كه بفهميم و بر آن احاطه يابيم ـ نيست. او به مدارك ما ادراك نمىشود؛ ولو به وجهى از وجوه. به همين بيان، ماهيّت هم نيست.
حرف لام در «الصمد»، اشاره به مالكيّت خداست كه: له الملك. لام براى اختصاص است؛ يعنى هر چيزى مالِ خداست و مختصّ به او؛ در نتيجه، غير مالك حقّ تصرّف در مملوك ندارد؛ مگر به اجازه مالك. روح، بدن، وديعه و امانت خداست نزد ما، به مدّت عمر دنيا. در اين مدّت زمان، حقّ تصرّف در آن داريم. بعد از آن، اجازهاش را از ما مىگيرند. در فناء كلّى قبل از قيامت، از ما مىپرسند: «لمن الملك اليوم؟» (غافر (40) / 16)
در آن نشئه، چون مالك زبان نيستيم، نمىتوانيم جواب بدهيم. مالكيّت عَرَضى ما، محدود به زمان عمر دنياست و در اين حدود زمانى اذن داريم؛ لذا در آن نشئه مالكيّت از ما سلب مىشود. ما به تمليك خدا مالكيم. در روز قيامت و در عوالم نزديك آن، همه چيز را از مالك مىگيرند. انسان گوش دارد، امّا نمىشنود؛ چشم