بر عكس عيش دنيا، بدون رنج و نقمتاند. اميرالمؤمنين عليه السلام در وصف متّقين مىفرمايد: فإذا مرّوا بآية فيها تشويق، ركنوا إليها طمعا... (9: خطبه 184)
از سوى ديگر، تذكّر مىدهد كه در صورت پيروى شهوتهاى نفسانى، عذابى در پيش داريد كه ماندگار و دائمى است. دستور كلّى اين است: «حبّ الدنيا رأس كلّ خطيئة.» (16: ج 2، ص 130)
با چنين دستورهايى است كه عزّ ربوبيّت و عجز عبوديّت را نشان مىدهد و انسان را لاهوتى مىكند؛ در عين حال كه در همين دنيا زندگى مىكند و كسب و كار و خورد و خواب دارد.
نكته مهم اين است: قرآن معلّم مربّى البشر است (كه پيامبر باشد) نه مربّى البشر. به واسطه آن مربّى، بشر را تربيت كرده و به پايهاى رسانده كه شيخ انصارى، مقدّس اردبيلى، سيّد ابنطاووس و صدها مانند آنها تربيت كرده است.
اين است شأن كتابى كه به گفته معلّم و مبيّن آن، اميرالمؤمنين عليه السلام چنين است:
هو الناصح الذي لايغشّ و الهادي الذي لا يضلّ و المحدّث الذي لايكذب. و ما جالس هذا القرآن أحد إلّا قام عنه بزيادة أو نقصان: زيادة في هدى أو نقصان من عمى. و اعلموا أنّه ليس على أحد بعد القرآن من فاقة و لا لأحد قبل القرآن من غنى. (9: خطبه 175)
13ـ انواع علوم قرآن [3]: نحو، طبّ، اخلاق، اقتصاد و طبيعيّات
كتابى كه تأمين سعادت بشر را تا روز قيامت، ادّعا مىكند، طبعا لايهها و پردههاى مختلف دارد كه در هر پرده، سخنها دارد و در هر مرتبه، تفصيل اين پردهها آشكار مىشود؛ لذا مىفرمايد: «كتاب أُحكمت آياته ثم فُصّلت من لدن حكيم خبير.» (هود (12) / 1)
آيات قرآن محكم است و استوار، چون حقّ است؛ و گرنه متزلزل مىشد و از ميان مىرفت. امّا دليل حقّ بودن آن است كه: «لايأتيه الباطل من بين يديه و لا من