انسان در عالم اظلّه و ارواح بررسى آراء دانشمندان قرن11 تا 13 - صفحه 16

طبق اين بيان، همه موجودات در مقام ربوبى و در عالم عقلى، به نحو بساطت موجودند و هيچ كدام از آنها، نسبت به ديگرى امتيازى ندارند؛ يعنى همه در آنجا به يك وجود، موجودند و در آن وجود، هيچ نحوه كثرت و تفرّق و ابعاض وجود ندارد؛ امّا ديديم كه در روايات، خيلى روشن بيان شده است كه ارواح انسانها در عالم ارواح ـ كه دو هزار سال پيش از ابدان خلق شده بودند ـ از همديگر ممتاز بودند و با هم ائتلاف و اختلاف داشتند و بعد از خلق ابدان، همان ارواح به ابدان متعلّق شدند. پس دو حالت مى‏توان تصوّر كرد: يا ارواحى كه ملّاصدرا بدان عقيده دارد، غير از ارواحى است كه در روايات بدان تصريح شده است يا مراد ايشان همان باشد كه در روايات بيان شده است كه در اين صورت، تطبيق ايشان صحيح نيست و مصداق تفسير كلام معصوم است بر امرى كه هيچ گونه ظهورى در آن ندارد. اضافه بر اينكه نصوص و محكمات آيات و روايات، وجود انسانها و موجودات ديگر را در عالم ربوبى و عالم عقول، نفى مى‏كند و به هيچ وجه با اين بيانها سازگارى ندارد.

3. مراد بن على خان تفرشى (م 1051 ه ق)

مرحوم محمّد اسماعيل خواجوى، از ايشان در مورد آنچه بعد از پوسيده شدن بدن انسان در قبر از او باقى مى‏ماند، مطلبى را نقل مى‏كند و سپس به نقد و بررسى آن مى‏پردازد. در اينجا قسمتى از مطالب را كه مربوط به بحث عالم ارواح و تقدّم آنها بر ابدان است، نقل مى‏كنيم و مورد تأمّل قرار مى‏دهيم.
قال آخوندنا المراد في حواشيه على الفقيه:
يمكن أن يراد بالطينة ذرّة من الذرّات المسؤولة في الأزل بقوله: «ألست بربّكم»، بعد ما جعلت قابلة للخطاب بتعلّق روح كلّ واحدة بها؛ فيكون بدن كلّ إنسان مخلوقاً من ذرّة من تلك الذرّات، فينميها اللّه‏ تعالى إلى ما شاء من غاية، ثمّ يذهب عنها ما زاد عليها و تبقى مستديرة في القبر إلى ماشاء اللّه‏،

صفحه از 28