انسان در عالم اظلّه و ارواح بررسى آراء دانشمندان قرن11 تا 13 - صفحه 21

است به قرب و بعد امزجه؛ و مراد از حديث دوم، تقدّم ارواحى چند باشند كه نفوس ناطقه را بعد از استكمال، اتّصالى به آن ارواح حاصل شود. و آن ارواح، عبارت از عقول مجرّده و نفوس فلكيّه باشد. (2: ص 190)
اين قول كه مراد از روح را همان نفس نطقى مطرح در فلسفه مى‏داند، با صريح روايات اهل بيت عليهم ‏السلام تنافي آشكار دارد. نفس ناطقه در اصطلاح فلسفى، فصل اخير و مميّز انسان از حيوان و بين همه انسانها مشترك است. بر اين اساس، تمايز انسانها به نفس نطقى نيست؛ بلكه تمايز به ابدان و عوارضى است كه بر آن وارد مى‏شود. با اين بيان، روح هيچ انسانى بدون تعلّق به بدن، قابل شناسايى نيست و به انسان خاصّى اختصاص ندارد. امّا چنان‏كه پيشتر روشن شد، بر اساس روايات اهل بيت عليهم ‏السلام ارواح، دو هزار سال قبل از بدنها خلق شده‏اند. در آن هنگام، ارواح با همديگر تمايز داشتند و به خودى خود، شناخته مى‏شدند.

7. قاضى سعيد قمى (م 1107 ه ق)

إنّ الأرواح مخلوقة قبل الأجساد بألفي عام على ماورد في الخبر. و قد كانت النفوس في عالمها النوريّ كلّها آمنت باللّه‏ و رسله و خلفائه و ملائكته و اليوم الآخر؛ حسبما اقتضت طبيعة ذلك العالم من العلم باللّه‏ و طاعة المقرّبين لحضرته؛ و قد أخذ اللّه‏ عليهم الميثاق على ذلك. (10: ج 1، ص 222)
ارواح دو هزار سال پيش از ابدان، خلق شده‏اند؛ چنان‏كه در خبر وارد شده است. و همه نفوس در عالم نورى خود به خدا و رسولان و خلفا و فرشتگانش و روز قيامت ايمان آوردند؛ به حسب طبيعت آن عالم كه علم به خدا و طاعت مقرّبين حضرتش را اقتضا دارد و خداوند بر اين امور، با آنها ميثاق و پيمان بسته است.
قمى در قسمت ديگر، به تقدّم اروح بر ابدان تصريح مى‏كند و توضيح مى‏دهد كه مراد از تقدّم ارواح بر ابدان را حقيقى نمى‏داند؛ لذا در شرح حديث «إنّ اللّه‏ خلق الأروح قبل الأجساد بألفي عام» مى‏نويسد:

صفحه از 28