و عندي أنّ هذا التقدّم ليس بحسب الزمان بأن تتقدّم الأرواح ألفي عام زمانيّ على خلق بدن آدم أو بدن كلّ شخص؛ إذ ليس لها من حيث نفسها وجود في الزمان حتّى يتقدّر به. و أمّا من حيث كونها مع أبدانها فهي حادثة معها بالضرورة، بل تلك القبليّة بحسب وجودها الدهريّ المقدّس عن الزمان. (10: ج1، ص 712)
به نظر من، اين تقدّم به حسب زمان نيست؛ به اين صورت كه ارواح دو هزار سال زمانى بر خلق بدن آدم يا بدن هر شخصى مقدّم باشد؛ زيرا براى ارواح با توجّه به حقيقتشان، وجودى زمانى نيست تا با آن زمانمند شوند. و امّا با توجّه به تعلّقشان به بدنهايشان، ارواح با آنها حادثاند بالضروره؛ بلكه مراد از اين تقدّم، به حسب وجود دهرى است كه مقدّس از زمان است.
نظريّه ايشان در اين زمينه، در حقيقت همان نظريه صدرالدين شيرازى و شاگردن اوست كه اشكالات آن قبلاً بررسى شده است.
8. علّامه مجلسى (1111ه.ق)
ايشان پس از نقل 19 روايت در باب خلقت ارواح پيش از اجساد و با اشاره به روايات ديگر در ابواب مختلف، احاديث را در اين زمينه، قريب به تواتر مىشمارد و تصريح مىكند كه اين روايات بر تقدّم ارواح بر اجساد دلالت دارد. آن گاه متذكّر مىشود كه تمام ادلّه قائلين به «حدوث أرواح عند حدوث الأبدان» خدشه دارند و نمىتوان با چنين ادلّه روايات صريح در اين خصوص را ردّ كرد.
و ما ذكروه من الأدلّة على حدوث الأرواح عند خلق الأبدان مدخولة، لايمكن ردّ تلك الروايات لأجلها. (13: ج 61، ص 141)
9. سيّد نعمت اللّه جزائرى (1112 ه. ق)
ايشان در اينباره مىنويسد:
اعلم أنّ أرباب الملل قد اتّفقوا على حدوث النفوس الناطقة، إذ لا قديم