حيوان، گياه و امورى ديگر غير از اينهاست، همه درست است؛ ولى بدون اينكه آن را از مقام ديگرش بيرون آورده باشى. زيرا كه روح بعد از حقّ تعالى، امرى بسيط و همه اشياء است.
سبزوارى در اين تعليقه، به صراحت بيان مىدارد كه تقدّم ارواح بر ابدان، بدان معناست كه روح در مرتبه عقل فعّال، مجرّد از هر گونه شائبه مادّى است و در اين مرتبه، بر همه امور، صادق است؛ پس مىتوان آن را قديم گفت و مىتوان حادث خواند و مىتوان آن را فرشته و جنّ و حيوان و گياه و حتّى بدن و سنگ و چوب و امثال اينها ناميد؛ زيرا كه روح در اين مقام «بسيط الحقيقه» است و «بسيط الحقيقه» از حيث بساطت، «تمام الاشياء» است و همه اشياء در آن مقام، به صورت وحدت موجودند. همه اشياء در حقيقت، او هستند كه در اين مراتب مختلف، تجلّى و ظهور پيدا كردهاند. بديهى است كه اين نوع تقدّم ـ چنانكه در ذيل كلمات ملّاصدراى شيرازى ذكر شد ـ با تقدّمى كه در روايات براى ارواح بر ابدان بيان شده است، تنافى روشن دارد. در روايات، سخن از ارواح بما هى ارواح و با وجود كثرت و تمايز است، نه ارواح در مقام وحدت نوعى در مرتبه وجودى عقل فعّال. در آن مقام، سخن از تقدّم روح بر بدن به دو هزار سال، اصلاً سخن معقول و درستى نخواهد بود.
منابع
قرآن كريم
1. آشتيانى، سيّد جلال الدين. منتخباتى از آثار حكماى الاهى ايران. قم: دفتر تبليغات اسلامى، 1378ش.
2. بهبهانى، على نقى. عيار دانش. تهران: بنيان، 1377 ش.
3. جزايرى، سيّد نعمت اللّه. الأنوار النعمانيّة. تهران: شركت چاپ.
4. خواجويى، محمّد اسماعيل. جامع الشتات. قم: جامعه مدرّسين، 1418 ق.