خاورشناسان و واقعه غديرخم - صفحه 125

معروف را به مناسبت اين واقعه، مطرح كرده است و نه فقط يعقوبى‏ـ كه گرايش او به آرمان على شناخته شده است‏ـ بلكه ديگران نيز در مجموعه سنن‏ـ كه به عنوان شرعيّات شناخته مى‏شودـ (به‏خصوص در «مسند» ابن‏حنبل) و «احاديث»ـ كه خيلى زيادند و خيلى خوب به وسيله اسناد متفاوت مورد تصديق قرار گرفته‏اند و به نظر غيرقابل انكار هم مى‏رسدـ به صورت مجمل يا مفصّل آورده‏اند. (4: مدخل غديرخم)
واگلى يرى ادامه مى‏دهد:
بخشى از اين احاديث در كتابنامه آمده است؛ امّا شامل حديث غدير نمى‏شود. اگرچه جمله معروف را نقل مى‏كند، امّا نام غديرخم يا آن بخشى را كه معتقد است در حديبيه بيان شده، حذف مى‏كند. سندسازى كامل زمانى معلوم مى‏شود كه كتاب فهرست اعلام و لغات ون‏سينك ۱ به طور كامل، منتشر شده باشد. براى اينكه بدانيم چرا اين نوع احاديث خيلى زيادند، كافى است تا نگاهى به صفحاتى بيندازيم كه در آن ابن‏كثير تعداد زيادى از اين‏گونه اسناد را جمع‏آورى كرده است.
زمان آن فرا رسيده است كه محقّقان غربى خود را با ادبيّات شيعه صدر اسلام و دوران معاصر آشنا كنند. ضرورتى ندارد تا منتظر فهرست اعلام و لغات ون‏سينك شويم؛ چرا كه پژوهشگران شيعى آثار عظيمى درباره غديرخم نوشته‏اند. من در اينجا فقط دو تا از آنها را نام مى‏برم: اوّلى «عبقات الانوار» اثر علّامه ميرحامد حسين موسوى هندى (م 1306 ه ق) است كه به زبان فارسى نوشته شده است. علّامه ميرحامد در دو جلد اين كتاب (مشتمل بر حدود 1080 صفحه) به اسناد، تواتر و معناى حديث غدير پرداخته است. دومى «الغدير» در 11 جلد به عربى، به وسيله علّامه عبدالحسين امينى نوشته شده است. ايشان به 110 تن از صحابه پيامبر و نيز 84 نفر از تابعان (پيروان صحابه) كه حديث غدير را روايت كرده‏اند، ارجاع كامل مى‏دهد. او همچنين به شكل وقايع‏نگارى، نام مورّخان، محدّثان، مفسّران و شعرايى را كه از قرن اوّل اسلامى تا قرن 14 به واقعه غديرخم اشاره كرده‏اند،

1.Concordance of Wensinck.

صفحه از 131