معروف را به مناسبت اين واقعه، مطرح كرده است و نه فقط يعقوبىـ كه گرايش او به آرمان على شناخته شده استـ بلكه ديگران نيز در مجموعه سننـ كه به عنوان شرعيّات شناخته مىشودـ (بهخصوص در «مسند» ابنحنبل) و «احاديث»ـ كه خيلى زيادند و خيلى خوب به وسيله اسناد متفاوت مورد تصديق قرار گرفتهاند و به نظر غيرقابل انكار هم مىرسدـ به صورت مجمل يا مفصّل آوردهاند. (4: مدخل غديرخم)
واگلى يرى ادامه مىدهد:
بخشى از اين احاديث در كتابنامه آمده است؛ امّا شامل حديث غدير نمىشود. اگرچه جمله معروف را نقل مىكند، امّا نام غديرخم يا آن بخشى را كه معتقد است در حديبيه بيان شده، حذف مىكند. سندسازى كامل زمانى معلوم مىشود كه كتاب فهرست اعلام و لغات ونسينك ۱ به طور كامل، منتشر شده باشد. براى اينكه بدانيم چرا اين نوع احاديث خيلى زيادند، كافى است تا نگاهى به صفحاتى بيندازيم كه در آن ابنكثير تعداد زيادى از اينگونه اسناد را جمعآورى كرده است.
زمان آن فرا رسيده است كه محقّقان غربى خود را با ادبيّات شيعه صدر اسلام و دوران معاصر آشنا كنند. ضرورتى ندارد تا منتظر فهرست اعلام و لغات ونسينك شويم؛ چرا كه پژوهشگران شيعى آثار عظيمى درباره غديرخم نوشتهاند. من در اينجا فقط دو تا از آنها را نام مىبرم: اوّلى «عبقات الانوار» اثر علّامه ميرحامد حسين موسوى هندى (م 1306 ه ق) است كه به زبان فارسى نوشته شده است. علّامه ميرحامد در دو جلد اين كتاب (مشتمل بر حدود 1080 صفحه) به اسناد، تواتر و معناى حديث غدير پرداخته است. دومى «الغدير» در 11 جلد به عربى، به وسيله علّامه عبدالحسين امينى نوشته شده است. ايشان به 110 تن از صحابه پيامبر و نيز 84 نفر از تابعان (پيروان صحابه) كه حديث غدير را روايت كردهاند، ارجاع كامل مىدهد. او همچنين به شكل وقايعنگارى، نام مورّخان، محدّثان، مفسّران و شعرايى را كه از قرن اوّل اسلامى تا قرن 14 به واقعه غديرخم اشاره كردهاند،
1.Concordance of Wensinck.