خاورشناسان و واقعه غديرخم - صفحه 116

خواند. در يك جاى خطبه، او از پيروان مؤمن خود پرسيد: «آيا من، محمّد، بر شما مؤمنان از خودتان سزاوارتر نيستم؟» جمعيّت پاسخ دادند: آرى چنين است؛ اى فرستاده خدا! سپس دست على را گرفت و اعلام كرد:
مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَليٌ مَوْلاه.هر كس كه من مولاى اويم، اين على نيز مولاى اوست.
سپس پيامبر، درگذشت قريب‏الوقوع خود را اعلام كرد و به ايمان‏آورندگان توصيه فرمود تا به قرآن و اهل‏بيت، وفادار بمانند. اين موارد، بخشهاى مهمّ واقعه غديرخم را خلاصه مى‏كند.
سياق اصلى اين مقاله به شرح زير است: بررسى مختصر رويكرد مستشرقان در مطالعه تفكّر شيعى؛ آن‏گاه رويكردى كه به طور خاصّ، در بررسى رخداد غديرخم دارند؛ و پس از آن، يك بازنگرى انتقادى از آن چه ام. اى. شعبان درباره واقعه غديرخم در كتاب تاريخ اسلام: 600 ـ 750 بعد از ميلاد ۱ خود نوشته است و در پايان هم، جمع‏بندى مطالب ارائه خواهد شد.

مستشرقان و تفكّر شيعى

وقتى محمّد قطب، نويسنده مصرى، كتاب خود را تحت عنوان اسلام: دينى كه بد فهميده شد ۲ ، نوشت به طور مؤدّبانه‏اى، احساس مسلمانان را نسبت به روشى كه مستشرقان، اسلام و مسلمانان را به طور كل، نگاه كرده بودند، بيان كرد. واژه «بدفهمى» مستلزم اين است كه حدّاقل يك تلاش واقعى براى فهم اسلام صورت گرفته باشد. به هر حال، نقد روشن شرق‏شناسى‏ـ كه اكثريّت مسلمانان با آن موافق‏اندـ از طرف ادوارد سعيد صورت گرفته كه معتقد است:
سخت‏ترين نكته قابل قبول براى دست‏يابى به بيشترين مهارتهاى دانشگاهى درباره اسلام، اين است كه آنچه به عنوان پژوهشگر مى‏گويند و مى‏نويسند، به

1.۱. Islamic History AD ۶۰۰ - ۷۵۰.

2.Islam: the Misunderstood Religion.

صفحه از 131