خاورشناسان و واقعه غديرخم - صفحه 117

طور آشكارا و ظالمانه‏اى، وجهه سياسى دارد. همه چيز درباره مطالعه اسلام در غرب معاصر، به نوعى نگرش سياسى آغشته شده است. امّا به ندرت، نويسندگان كارشناس يا معمولى درباره اسلام، آن حقيقتى را كه مستشرقان مى‏گويند، قبول مى‏كنند. فرض بر اين است كه واقع‏بينى در گفتمان علمى درباره جوامع ديگرـ با وجود سابقه تاريخى، سياسى، نگرانيهاى اخلاقى و مذهبى كه در تمام جوامع غربى يا اسلامى نسبت به بيگانگان و غريبه‏ها و افراد متفاوت احساس مى‏شده است ـ يك اصل باشد؛ امّا براى مثال در اروپا، مستشرقان به طور سنّتى، با مراكز استعمارى پيوند مى‏خوردند. (2: ص 17)
به جاى اينكه فرض كنيم واقع‏بينى در گفتمان علمى ذاتى است، روشنفكرى غربى بايد بداند كه تعهّد پيشين به يك سنّت سياسى يا مذهبى، در سطح آگاهانه يا غير آگاهانه، مى‏تواند به داورى جانبدارانه بينجامد. آن‏چنان‏كه «مارشال هاجسون» ۱ مى‏نويسد:
چنين جانبدارى‏اى، به طور خاصّى، در پرسشهايى كه چنين پژوهشگرى طرح مى‏كند و نوع دسته‏بندى‏اى كه استفاده مى‏كند، نمايان مى‏شود. يافتن ردّ پاى جانبدارى خيلى سخت به نظر مى‏رسد؛ چرا كه دشوار است به اكثر واژه‏هايى كه يك نفر استفاده مى‏كند و به نظر مى‏رسد كه به طور معصومانه‏اى بيطرفانه است، مظنون شويم... (8: ج 1، ص 27)
واكنش مسلمانان به تصويرى كه پژوهشگران غربى از آنان ترسيم كرده‏اند، آغاز چنين توجّه شك‏برانگيزاننده‏اى است. در سال 1979 مستشرق بسيار محترمى به نام «آلبرت هورانى» ۲ گفت:
مردم خاورميانه و شمال آفريقا مكرّر فرياد مى‏زنند كه خودشان را مطابق با تصويرى كه ما برايشان ساخته‏ايم، نمى‏دانند. آنان اصرار دارند كه ما بايد ايشان را در يك حوزه دانشگاهى بررسى كنيم و غرور ملّى‏شان را در نظر بگيريم. (1: ص 10)
اين بود خلاصه‏اى از رويارويى مسلمانان با خاورشناسان.
به هر حال، وقتى ما بر مطالعه تفكّر شيعى توسّط مستشرقان متمركز مى‏شويم،

1.Marshall Hudgson.

2.Albert Hourani.

صفحه از 131