خاورشناسان و واقعه غديرخم - صفحه 123

غديرخم اشاره مختصرى شده است؛ آن هم توسّط مستشرق دانماركى، اف‏باول ۱ كه در باره زندگى‏نامه پيامبر كتابى نوشته است. باول مى‏نويسد:
مكان غديرخم از طريق يك حديث، مشهور شد كه ريشه‏هاى خود را در ميان شيعيان داشت و در ميان سنّيان نيز ديده مى‏شود. بر اساس آن حديث، پيامبر در سفر بازگشت خود از حديبيه ۲ (بر اساس نظر عدّه‏اى هم در بازگشت از حج) در اين مكان، درباره على گفته است: «هر كه من مولاى اويم، على مولاى اوست. (3: مدخل غدير)
باول تأكيد مى‏كند كه حديث و واقعه غدير، ريشه‏هاى خود را در ميان شيعيان دارد!
مثال آشكار ديگرِ بى‏توجّهى مستشرقان به تفكّر شيعى، دائره‏المعارف اسلام توماس هاكس ۳ (1965) است. او در اين دائره‏المعارف ذيل عنوان غدير مى‏نويسد:
شيعيان در هجدهم ماه ذى‏الحجّه، جشنى دارند كه در آن سه خميرـ كه نشان‏دهنده سه تصوير و نماد سه خليفه: ابوبكر، عمر و عثمان‏اندـ از عسل پرشده، به وسيله چاقو، بريده مى‏شود و عسل آن به عنوان نماد خون خلفاى غاصب، نوشيده مى‏شود. اسم اين جشن غدير است؛ يعنى «بركه‏اى» بين راه مكّه و مدينه. آنان جشن ديگرى نيز به نام جشن خاطره دارند كه گفته مى‏شود محمّد، على را در غديرخم، به عنوان جانشين خود معرّفى كرده است. (12: ص 138)
من به عنوان شيعه‏اى هندى الاصل‏ـ كه ده سال در ايران مطالعه كرده و در ميان شيعيان آفريقا و آمريكاى شمالى زندگى كرده‏ام ـ هنوز هم بايد ببينم، بشنوم يا بخوانم كه اين مراسم خمير و عسل غدير جريانش چيست!! زمانى بيشتر متعجّب شدم كه ديدم حتّى «واگلى يرى» در چاپ دوم «دائره‏المعارف اسلام» اين ادّعاى سخيف را در بخشى از مقاله واقعا عالى‏اش در باره غدير، گنجانده است. او در پايان مى‏افزايد:

1.F Bhul.

2.در منابع شيعه و بسيارى از منابع اهل تسنّن بحث حديبيه مطرح نيست. (مترجمان)

3.Thomas Hughes, A Dictionary of Islam (۱۹۶۵).

صفحه از 131