مىآورد.
شعبان و تفسير جديد او
در ميان آثار اخير پژوهشگران غربى درباره تاريخ اسلام، كتاب تاريخ اسلام 600ـ 750 بعد از ميلاد، نوشته ام. اى. شعبان ۱ با عنوان فرعى «يك تفسير جديد» قابل توجّه است. در آن كتاب، مؤلّف ادّعا مىكند نه تنها مدارك نويافته را استفاده كرده، بلكه مداركى را كه براى دهه هاى متوالى در دسترس بوده، بازنگرى و بازخوانى كرده است. شعبان يك مدرّس ادبيّات عرب در دانشگاه «سوآس» ۲ لندن است كه حتّى حاضر نشده است از واقعه غدير نامى ببرد. او مىنويسد:
حديث معروف شيعهـ كه او (پيامبر) على را به عنوان جانشين خود در غديرخم منصوب كردـ نبايد جدّى گرفته شود.
شعبان براى ادّعاى خود دو دليل «جديد» ارائه كرده است:
اصولاً در ميان اعراب، بعيد است كه به چنين مرد جوانى، چنان مسئوليّت بزرگى داده شود. علاوه بر اين، منابع در هيچ جا نشان نمىدهند كه اهالى مدينه اظهار كنند كه چنين انتصابى را شنيده باشند. (7: ص 16)
اجازه بدهيد ادلّهاى را كه شعبان ارائه كرده است، يك به يك، نقد و بررسى كنيم.
1. سنّت اعراب در عدم اعتماد به مرد جوان با مسئوليّتهاى بزرگ:
اوّل از همه آيا پيامبر برنامههاى جديدى را بنا نگذاشت كه اعراب به طور سنّتى، به آن بىتوجّه بودند؟ آيا اهالى مكّه اصل اسلام را با ميل خود پذيرفتند؟ اين اكراه سنّتى به جاى اينكه بحثى بر ضدّ انتصاب على باشد، در واقع، بخشى است كه شيعه بدان استناد مىكند. آنان موافقاند كه اعراب در پذيرش امام على به عنوان جانشين پيامبر، بىميل بودند؛ نه فقط بهسبب سن جوان او بلكه به سبب اينكه على رهبران آنها را در جنگهاى اسلام كشته بود. بر اساس نظر شيعيان، خداوند هم بعد از
1.M. A. Shaban.
2.SOAS. of the university of London.