شد و در واقع، خيلى از بزرگان از اين تصميم پيامبر منزجر شدند. ۱ اگر پيامبر اسلام مىتوانست اسامهبن زيدِ جوان و كمتجربه را به فرماندهى بزرگان مهاجرين برگزيند، چرا بايد اصولاً اينطور فكر نكنيم كه پيامبر، امام على را به عنوان جانشين خود برگزيد؟
2. بىميلى سنّتى براى برگزيدن مردان نيازموده جهت مسئوليّتهاى بزرگ، جدا از جوانى امام على:
شعبان همچنين به بىميلى اعراب در اعتماد به «مردان نيازموده جهت مسئوليّتهاى بزرگ» اشاره مىكند؛ يعنى اعراب ابوبكر را به اين دليل برگزيدند كه مردى آزموده با مسئوليّتهاى بزرگ بود. من شك دارم كه شعبان بتواند استدلال خود را از تاريخ اسلام واقعيّت بخشد. مىتوان نمونههاى متعدّد ديگرى پيدا كرد كه اين امام على بود كه براى مسئوليّتهاى بزرگ از طرف پيامبر مورد اعتماد قرار گرفت تا ابوبكر. پيامبر در زمان هجرت خود، امام على را در مكّه، جاى خود خواباند تا دشمنان را منحرف كند و همچنين تا اموال افراد مختلفى را كه به پيامبر اعتماد كرده بودند، به صاحبانش برگرداند. امام على مردى آزموده با مسئوليّتهاى بزرگ طىّ جنگهاى اوّليّه اسلام بود كه هميشه در آن جنگها موفّق بود. هنگامى كه آيه برائت از كفّار مكّه نازل شد، ابتدا ابوبكر براى ابلاغ آن به اهالى مكّه برگزيده شد؛ امّا بعد اين مسئوليّت بزرگ از او گرفته شد و به امام على سپرده شد. هنگامى كه پيامبر به غزوه تبوك رفته بود، امام على مورد اعتماد شهر و شهروندان مدينه بود. امام على به عنوان فرمانده سپاه، به يمن اعزام شد. بنابراين، علىبن ابىطالب مردى آزموده و مورد اعتماد با مسئوليّتهاى بزرگ به حساب مىآمد.
3. رفتار اهل مدينه در برابر اعلام حديث غدير:
اوّلاً: اگر حقّانيّت يك واقعه بتواند به وسيله منابع آكادميك پذيرفته شده توسّط دانشمندان مسلمان، از مذاهب مختلف، در طول قرنها، ثابت شود، واكنش مردم به آن واقعه خيلى مهم نيست.
1.ر. ك: طبقات ابنسعد و آثار مهمّ ديگر درباره سيره.