امام، اسوه امّت - صفحه 90

1. نصب از سوى خداى متعال 2. عصمت 3. علم خدادادى. شيعه وجود چنين امامى را ضرورى مى‏داند.
درباره‏ى اين ويژگيها، در كتابهاى مربوط به كلام، به ويژه در مبحث امامت، فراوان سخن رفته است كه بازگويى آنها ما را از مبحث اصلى دور مى‏دارد. سطح بالاتر اين مباحث را در متون روايتى و زيارتى مربوط به امامان معصوم عليهم ‏السلام مى‏توان يافت كه در اين مجال مختصر، امكان تفصيل اين اجمال نيست.

5. نقش الگوها در تربيت

5 ـ 1) انسان به مقتضاى فطرت خويش، كمال مطلق‏خواه و در نتيجه، الگوطلب و الگوپذير است. از سوى ديگر، آدمى در مسير زندگى خود، به الگوى عملى نياز دارد تا با اقتدا به او حركت كند. از اين رو، طبيعى‏ترين، مؤثّرترين و سريع‏ترين روش تربيتى، روش الگويى، يعنى ارائه نمونه و تربيت عملى است.
5 ـ 2) انسانها به دليل مأنوس‏بودن با امور محسوس، بيش از هر چيز، از روشهاى عينى اثر مى‏پذيرند. بهترين مفاهيم و رساترين انديشه‏ها زمانى به طور كامل ادراك و تصديق مى‏گردد كه در قالب نمونه‏اى عينى ارائه شود. اگر كلّيّات علمى بر مصاديق تطبيق نشود، تصديق آن و ايمان به درستى‏اش، براى انسان، سنگين و دشوار است. (28: ج 6، ص 258)
5 ـ 3) در روش الگويى، نمونه‏اى عينى و قابل پيروى در برابر متربّى قرار مى‏گيرد. متربّى نيز با توجّه به مقبوليّت نمونه در نزد خود، مى‏كوشد پا در جاى پاى نمونه نهد و شبيه او گردد. بنابراين در مفهوم الگو و نمونه، چهار عنصر نقش اساسى دارد: سنخيّت، عينيّت، قابليّت و مقبوليّت. بديهى است هر چه نمونه ارائه شده از كمال بيشتر و جاذبه فراوان‏تر و فراگيرترى بهره‏مند باشد، روش الگويى، كارآراتر و حوزه عملكرد آن گسترده‏تر خواهد بود.
5 ـ 4) والدين در سالهاى نخست زندگى كودك، الگوى بى‏چون و چراى او به شمار مى‏روند و در سازماندهى شخصيّت و رفتار كودك، به شدّت، نقش دارند. پس

صفحه از 109